افزایش قیمت نفت تورم زا است ؟

   افزایش قیمت نفت تورم زا است ؟

     ۲۵ مهر ۱۳۸۴             ۱۷ اکتبر  ۲۰۰۵       

  مشاهده کنید شاخص دلار به عنوان پول اصلی جهان نسبت به پولهای عمده جهان به مدت ۵ سال  از ۱۲۰ به ۹۰ سقوط کرده است . سقوط دراز مدت پول هر کشوری معمولأ تورم زا میباشد . سقوط پول عمده جهان دلار هم قاعدتأ میبایست تورم به همراه داشته باشد .

به نمودار نفت  http://futures.tradingcharts.com/chart/CO/M?1129551952  

نگاه کنیم مدت ۶ سال است که از قیمت هر بشکه  ۱۰ دلار به حدود  ۷۰ دلار افزایش یافته است . حال  ببینیم سقوط دلار و ۷ برابر شدن قیمت نفت و کسری تجاری آمریکا که تقریبأ به اندازه مازاد بازرگانی همه دنیا میباشد و کسر بودجه داخلی آن که سر به فلک گذاشته و نگرانیهای شدید تورمی را موجب شده  ، در عمل  چه  بر سر تورم آورده است ؟ 

 تقریبآ هیچ ، اگر از سال ۱۹۹۰ یعنی ۱۵ سال پیش تا کنون در نظر بگیریم نه تنها گرانی نبوده بلکه از قیمت کالاهای مصرفی تا حدودی هم کاسته شده است . در بقیه کشورهای عمده صنعتی هم وضع تقریبأ به همین منوال بوده است .

آیا ۷ برابر شدن قیمت نفت در مدت ۶ سال وکاهش ارزش دلاربه مقدار حدود ۳۰ در صد در مدت ۳ سال کافی نبود که بر آتش گرانی دامن زند ؟ پس این تورمی که روسای بانک مرکزی اآمریکا واروپا  با اشاره به افزایش قیمت نفت از ان دم میزنند ونقل محفل همه رسانه ها واغلب کارشناسان شده کجا است ؟ صنعت اتومبیل سازی که محور اقتصاد قدیم وجدید میباشد و صنایع تکنولوژی بر نظیر کامپیوتر وغیره که مظهر دنیای جدید است هردو با توسل به کاهش مرتب قیمت و اعطای امتیازات  در به در دنبال مشتری میگردند . این امر برای مردم کوچه وبازار هم به خوبی قابل لمس میباشد . افزایش قیمت نفت همانگونه که تا کنون  مشاهده کرده ایم نه باعث تورم بلکه به نوبه خود موجب رکود شده وخواهد شد . به نظر من کاهش قیمت  عمده کالاها  روند غالب چند سال آینده خواهد بود .  

  رشید دمهری
 

 

 

 

 

 

 

 
 

 

 

 


 

 

 

 

 

 

 


 

 

 

 

معامله گران طلا در نیویورک

معامله گران طلا در نیویورک    

          یکشنبه ۱۷ مهر  ۱۳۸۴ 

تلاشهای فراوانی صورت گرفته تا رمز کار معامله گران بزرگ طلا در بورس نیویورک کشف شود و در این رابطه انواع تفسیرها و تعبیرها ابراز شده .

بطور کلی معامله گران بورس نیویورک که شدیدترین تأثیر بر قیمت طلا را دارند ، به دو گروه عمده تقسیم میشوند :

  1.  معامله گران به اصطلاح  نقدی کار  ویا commercial  که شامل معدن داران طلا وبانکها وتجار بزرگ که طلای نقدی در اختیار دارند ، میباشند.
  2.  معامله گران کاغذی کار  یا non-commercial  ویا speculator که معاملات کاغذی و به عبارتی معاملات سلف ( futures ) انجام میدهند . این گونه معامله گران عمدتأ شامل شرکتهای  سرمایه گذاری ومعامله گران بزرگ میباشند  که بر اساس پیشبینی خود اقدام به خرید وفروش میکنند  .

با این مقدمه میپردازم به رفتار ورقابت این دو گروه با یکدیگر .

بطور کلی در چند سال اخیر هنگام افزایش قیمت طلا نقدی کارها فروشنده وکاغذی کارها خریداربوده اند وهر چه قیمت شدیدتر افزایش مییافت اولی به فروش بیشتر و دومی به خرید بیشتر ادامه میداد تا قیمت وحجم معاملات به جائی برسد که یکی از دو طرف تسلیم شود . در این چند سال اخیر وتا کنون در نهایت وهمیشه فقط کاغذی کارها speculators   بوده اند که تسلیم شده اند . چرا اینگونه شده ؟  به نظر من دلیل اصلی ونه همه دلائل این است که نقدیکارها طرف خودشان را خوب مشناسند وآگاهند که طلائی که کاغذی کارها در حال حاضر میخرند در هنگام تحویل  ، مثلأ در 3 ماه آینده ، آنها را تحویل نخواهند گرفت  . اغلب  در قیمتهای نسبتآ بالا کاغذی کارها  شروع میکنند  به فروش خریدهای قبلی خود  . در این لحظه اگر بیشتر کاغذی کارها فروشنده  شوند  قیمت بطور ناگهانی و به شدت سقوط میکند و تا جائی ادامه پیدا میکند که نقدی کارها کاهش قیمت را مناسب بدانند وبرای خرید بخشی از فروشهای قبلی خود وارد میدان شوند . 

در حال حاضر از حدود 3 ماه پیش که قیمت طلا  420 دلار بود تا به امروز که

475 دلار میباشد همان رویه مذکور اتفاق افتاده وطبق گزارش آخر وقت روز جمعه گذشته  CBOT  خالص حجم فروش نقدیکارها  commercial   به کاغذی کارها   non-commercial  که تا به امروز باز مانده است به   202724 

جمع  قرداد ها  به  630 تن رسیده که سنگینترین حجم معاملات تاکنون میباشد .

در آینده چه اتفاقی روی خواهد داد ؟

طبعأ یکی از دو حالت زیرروی خواهد داد :

  1.  یاقیمت خط مقاومت 475 را درهم خواهد شکست وبا قدرت افزایش خواهد یافت .
  2.  ویا قیمت از افزایش  ناتوان خواهد شد ومجددأ کاهش میابد .

در صورت اول وبه نظر من   رفتار نقدیکارها ، یعنی معدن دارها وبانکهای طلا ، مسلمأ فروش بیشتر وسنگینتر کردن بار خود وصبر بیشتر خواهد بود .

در صورت دوم  آنها در قیمتی که مناسب بدانند به عنوان خریدار وارد  میدان میشوند و فقط بخشی از فروشهای قبلی خود را تصفیه خواهند کرد ومنتظر حرکت بعدی خواهند شد .

این شیوه رفتار نقدی کارها ظاهرأ  بسیار اشتباه وغیر عقلانی جلوه میکند . معمول تر این است که با افزایش قیمت معامله گران بر حجم خریدهای خود میافزایند ودر نقاط نسبتأ بالا یا میفروشند ویا اینکه برخریدهای قبلی خود اضافه نمی کنند . در ضمن بسیاری از تحلیلگرها معتقدند که سرانجام و در مواقعی حساس نقدی کارها طاقت خود را از دست داده وبرای اینکه هنگام تصفیه ها طلا کم نیاورند شتابزده مبادرت به خرید خواهند واین عمل آنان قیمت طلا را همچون موشک به آسمان خواهد برد . البته تا کنون چنین نشده وبه نظر من در آینده هم چنین اتفاقی در طلا روی نخواهد داد .

رشید دمهری

پیش بینی خبرگان طلا در جهان       

  پیش بینی خبرگان طلا در جهان     

  ۵ شنبه ۷ مهر  ۱۳۸۴

اکثریت قریب به اتفاق کارشناسان صاحب نام طلا ، قیمت طلا تاحدود دوسال آینده راهر اونس بطور متوسط هزار دلار تخمین میزنند . تعداد انگشت شماری نظریه پرداز هم قیمت طلا را در همین مدت با کاهش تا حدود ۲۵۰ دلار پیشبینی میکنند . در مورد نفت هم به همین ترتیب اکثریت کارشناسان قیمت نفت را حدود ۲۰۰ دلار واقلیت بسیار کوچکی قیمت نفت را تا هر بشکه ۲۵ دلار برآورد میکنند . یکی از اصول این پیش بینی های ضد ونقیض همان درس قدیمی ( گذشته چراغ راه آینده است )  میباشد . یکی میگوید طلا در ۲۵ سال پیش به ۸۵۰ دلار رسیده بود وبعد از یک استراحت ۲۰ ساله از ۵ سال پیش شروع به افزایش کرد وتا چند سال آینده به ۱۵۰۰ یا ۲۰۰۰ دلار خواهد رسید . دیگری طبق همان اصل میگوید قیمت ۵ سال پیش ۲۵۰ دلار بوده ودوباره به همان قیمت برمیگردد .

یک عده به رابطه نفت وطلا متوسل میشوند و استدلال میکنند چون میانگین تاریخی نسبت قیمت طلا به نفت ۱۷ بوده به این مفهوم که میانگین طلا ۴۳۰ دلار تقسیم بر میانگین نفت ۲۵ دلار میشود ۱۷ ودرحال حاضر طلا ۴۶۰ دلار تقسیم بر نفت ۶۵ دلار میشود ۷ ، بنابراین طلا به تدریج عقب ماندگی خود را جبران میکند واگر نفت حتی حدود ۶۰ دلار هم باقی بماند قیمت طلا حداقل به ۱۰۰۰ دلار خواهد رسید یعنی ۱۰۰۰ تقسیم بر ۶۰ مساوی ۱۷ خواهد شد .

این نظریات از سر تفریح گفته نمیشود . صدها کتاب وهزاران مقاله وتحقیق برای اثبات این نظریات نوشته شده ، رادیو وتلویزیون ها برای بیان این نظریات اختصاص داده شده .

پس با این پیشبینی ها تکلیف مردم عادی وسرمایه گذاران دراز مدت ومعامله گران طلا چه میباشد . ظاهرأ همیشه باید در نگرانی ودودلی به سر برند . ولی به نظر من اگرکار درست صورت گیرد نه نگرانی وترس بلکه آرامش  وجود خواهد داشت .

گذشته(تاریخ) چراغ راه آینده ؟

کاربرد ساده انگارانه اصل صحیح فوق نه فقط راه را نشان نمیدهد بلکه ما را به چاه رهنمون خواهد ساخت . تاریخ وگذشته هیچگاه عینأ تکرار نشده ونخواهد شد . تناوب(سیکل) در قیمتها وجود دارد ولی بسیار متفاوت با گذشته وکاملأ منحصر به فرد . به عنوان مثال قیمت شاخص سهام داوجونز در ۱۹۴۳ یعنی۶۲ سال پیش ۱۰۰ دلار بوده وهم اکنون ۱۰۴۰۰ دلار وتاکنون روند اصلی  بدون حتی نزدیک شدن به قیمت اولیه به طرف بالا حرکت کرده است . ولی نفت وبسیاری از مواد معدنی چندین بار با اوج رسیده ومجددأ به کف برگشت کرده اند . مثلأ نفت در هنگام شروع جنگ ایران وعراق به حدود ۴۰ دلار رسید و۶ سال بعد دوباره به ۱۰ دلار کاهش یافت .مجددأ با حمله عراق به کویت  درسال ۱۹۹۰ نفت به حد اکثر ۴۵ دلار رسید  وباز هم بعد از ۸ سال در ۱۹۹۸ به ۱۰ دلار کاهش یافت . بنابراین تکرار گذشته کم یا بیش وجود دارد ولی نه عینأ ونه در یک قالب زمانی ونه برای هر کالائی . اگر شدنی بود که با نگاه ساده به گذشته یا با چند فرمول آینده را پیشبینی کرد ، تقریبأ همه مردم در همه رشته ها  خود کارشناس میشدند ودیگر نیازی به این همه مطالعه و تحقیق نبود .

پس چه راه حلی برای پیشبینی کم یا بیش مطمئن آینده وجود دارد ؟ بنظر من قیمتهای گذشته را در رابطه باشرایط واقعی گذشته باید برسی شود . توجه اصلی باید بر شرایط واقعی کنونی متمرکز باشد ودید وضعیت کنونی آبستن چه حوادثی است . ولی مشکل اینجاست که نگرش واقعبینانه ، همه جانبه وبیطرفانه به وضعیت جاری ، کاری بس دشوار وطاقت فرسا است . انسانها در اندیشه واحساس خود محدود ، محبوس وجانبدار هستند ولی جهان واقعی گسترده ونامحدود وبیطرف . با جادو  جمبل و چندتا فرمول وتعدادی مقایسه هم نمیتوان راه به جائی برد . یا باید با حوصله وکارپیگیر ودستیابی به منابع اصیل شرایط واقعی امروزی ومحصول آینده آنرا درک کرد ویا آماده تحمل ضربات گیج کننده قیمتها شد .

 رشید دمهری  

 

خدمات بورس

 خدمات بورس    

    دو شنبه ۴ مهر ماه   ۱۳۸۴

بازارهای پیشرفته جهان از ترکیب دو عامل کار فکری وسرمایه بوجود آمده که در ایران تابحال این همکاری شکل صحیحی به خود نگرفته است .

ازاین لحاظ فعالیتها را میتوان به دو گروه تقسیم کرد :

فعالیت های تولیدی :

فعلیت هائی که سود دهی آن عموماْ نسبت مستقیم باحجم سرمایه دارد مانند بخش کشاورزی ، صنعت وتجارت . در این بخشها در حالیکه تخصص وابتکارات بهتر نقش زیادی درافزایش سود دهی دارند بااین وجود هرچه سرمایه بیشتر باشد معمولأ سود بیشتر را تضمین میکنند . نیروی متخصص خوب در این بخش نسبتأ فراوان است .

فعالیتها در بورس :

محتوا وانگیزه اصلی به وجود آمدن بورس عبارت از نقشی است که این حرفه در تأمین سلامت وسازندگی سایر بخشهای اقتصادی جامعه دارد به این مفهوم که دائمأ باتغییر قیمتها نرخ کالاها را به سمت ارزش واقعی آن هدایت میکند . فعالان این حرفه در عین حال که به دنبال سود شخصی حرکت میکنند قیمتها را از کاهش وافزایش بی رویه از طریق استفاده از ابزارهای خود یعنی سلف ومشتقات    futures and options )  متعادل میسازند واز اجحاف به تولیدگنندگان ومصرف گنندگان جلوگیری میکنند . عدم وجود بورسهای واقعی در ایران هرساله زیان هنگفتی را متوجه کشاورزان وسایر بخشهای اقتصادی میکند . در فعالیتهای بورس کار فکری حرف اول را میزند . بزرگی سرمایه بدون کار فکری به خودی خود هیچگونه تضمینی برای سود بیشتر را ندارد . در این بخش به خاطر اینکه تمام نیروهای مادی وروانی جامعه ونیروهای نهفته در طبیعت نقش بازی مکنند کار بسیار دشوار تر و پیچیده تر میشود وبه همین سبب نیروی متخصص مطمئن کمیاب میباشد .

انواع رایج خدمات :

  1. مدیریت مستقیم سرمایه که مدیریت کننده به عنوان وکیل حق خرید وفروش دارد .
  2. مشاوره حضوری ویا نوشتاری .
  3. توصیه خرید وفروش .

روش ارائه این خدمات تنوع فراوان دارد .

مبانی اصلی مورد استفاده :

  1. تحلیل اصول ومبانی ( fundamental ) .
  2. تحلیل تکنیکی .
  3. تفسیر اخبار و حوادث سیاسی ، اقتصادی ، نظامی وجغرافیائی .
  4. اتکاء به روانشناسی بازار وانتظارات .
  5. تعداد کمتری 2 ویا 3 مورد وتعداد بسیار اندکی تمام موارد فوق را در پیشبینی خود دخالت میدهند .

چرا گروهی یک ویا دو موضوع را اساس تحلیل خود قرار میدهند . دلیل اصلی این کار به نظر من سادگی نسبی وکم هزینه بودن وصرفه جوئی در وقت است . مثلأ کسی که فقط تکنیک را روش کار خود قرار میدهد خود را از فشار همه مسائل دیگر خلاص میکند .

رشید دمهری