نمودارهای واقعیت  نه توهم

یکشنبه ۱۳  بهمن  ۱۳۸۷    ۱ فوریه   ۲۰۰۹ 

یکشنبه ۲۶ بهمن  ۱۳۸۷     ۱۴ فوریه   ۲۰۰۹

  

  شرح اینکه چه شد که چنین شد کم یا بیش در نوشته های قبلی این وبلاگ موجود میباشد . در حال حاضر مروری میکنم بر  چگونگی فرو ریختن آنچه تصور میشد سرمایه و یا ثروت است تا به امروز .

دلارهای اعتباری   credit  یا پولهای وعده ای  electronic money  که با کلیک روی دگمه کامپیوتر ساخته میشوند این قدرت را دارند که چنان قیمت ها را افزایش دهند که گویا آخر ندارد  . در این هنگامه مردم با سراسیمگی هر چیزی را به هرقیمتی میخرند که مبادا از قافله عقب بمانند . هنگامی که این روند تکمیل شد حرکت برگشت از جائی سر باز میکند و بازی برگشت و فرار از پناه گاهی به پناه گاه دیگر  آغاز میشود .

 از سال ۲۰۰۶  ابتدا ملک در آمریکا و به تدریج در سایر کشورها  شروع به برگشت کردند .

 سپس بخشی از آنان که از دام مسکن گریخته بودند به سهام پناه آوردند و شاخصهای  سهام افزایش بیشتری یافتند تا اینکه در اواخر سال ۲۰۰۷ قیمت سهام نیز سرا زیر شد . و از آنجا که موتور وام دهی و وامگیری از کا رنیفتاده بود  ، این پولها به سمت کمادیتی ها که همان مواد اولیه معدنی و غذائی مانند نفت ، طلا ، نقره و برنج و گندم و از این رين قبیل باشد هجوم آوردند .  اینها هم که به حداکثر ظرفیت خود رسیدند فرار را برقرار ترجیح دادند . در این میان نفت که تندتر از همه بالا رفته بود و برخی کشورهای نفت خیز هم  وعده نفت ۲۰۰ یا ۳۰۰ دلاری را به خودشان میدادند  ، فرق واقعیت و پندار  را با بیرحمی  مثال زدنی به همه آموزش داد .

 این بار پولهای  جان به در برده سرگردان  به عنوان آخرین پناهگاه  به اوراق قرضه و به ویژه اوراق قرضه دولت آمریکا روی آوردند  به طوری که نرخ بهره اوراق سه ماهه به صفر رسید . و به واسطه اینکه قیمت به عکس بهره حرکت میکند قیمت اوراق قرضه یا  bond  تا جائی بالا رفت که در تاریخ سابقه نداشته .  نمودار اوراق ۱۰ ساله را معکوس کنید تا متوجه شدت افزایش قیمت آن شوید .  خرید اوراق قرضه یعنی قرض دادن پول به دولت .حالا تصور کنید قرض دادن به دولتی که درآمدش کفاف مخارجش را نمیکند و بدهی های قبلی نجومی هم دارد  چه مخاطراتی میتواند داشته باشد . به هر صورت اوراق قرضه هم وفا نکرد و از حدود یک ماه پیش قیمت آن شروع کرد به پائین آمدن . طی یک سال گذشته که ملک و شاخصهای سهام و نفت و سایر کمادیتی هاسقوط کردند پولها در همه جای دنیا و بخصوص در آمریکا رفتند سراغ اوراق ولی در دو ماه اخیر صاحبان پول عطای این بازار را هم به لقایش بخشیدند  . به این ترتیب سر انجام اوراق هم همان مسیر دیگران را در پیش گرفت .  

و در حال حاضر کار به جائی کشیده که یک پروفوسور اقتصاد به نام  Nouriel Roubini طی مصاحبه با  شبکه اقتصادی بلومبرگ  در  ۲۷  ژانویه  ۲۰۰۹ میگوید :

'There is nowhere to hide,' Nouriel Roubini, an economics professor at NYU's Stern School of Business who predicted the financial crisis, said from Zurich in an interview with Bloomberg Television. 'We have for the first time in decades a global synchronized recession. Markets have become perfectly correlated and economies are also becoming perfectly correlated. This is not your kind of traditional minor recession 

   با این وجود در این دو ماه اخیر  هنوز یک جای امیدی باقی ماند و آن طلا بود که قدرت خود را کما بیش حفظ کرد که چند و چون خود را دارد .

یک امر بسیار جالب که مدتها است توجهم را جلب کرده این است که در اکثریت سنگین خبر ها و گزارشها و تحلیلهای انواع کارشناسان از وجود یا خطر تورم آنهم با آب وتاب بسیار  به چشم میخورد . حتی در یکسال اخیر که همه قیمتها در تقریبأ همه کشورهای دنیا سقوط سنگینی کرده اند بازهم همه جا بیشتر صحبت از تورم است .  برای اینکه مستند حرف زده باشم رفتم سراغ موتور گوگل .  کلمه inflation  در حالت  anytime  را جستحو کردم   38700000  را آورد  و برای  deflation   تعداد  3940000  .     زمان past year  را انتخاب کردم برای  inflation  تعداد  1310000  و برای  deflation  تعداد  409000  منبع را ثبت کرد .

حالا مجددأ به نمودارهای بالا  نگاه کنید . نمودار اول نرخ بهره اوراق قرضه ده ساله  یا 

us 10 year Treasury note yield  میباشد . حدود سی سال است که بهره آن مرتب پا ئین امده است .  این به معنای آنست که بزرگترین مخزن دارندگان پولهای دنیادر عمل باور نداشته اند که تورم یک امر واقعی یا ماندگار  و  یا عمومی باشد .

 وقتی قیمت نفت حدود 130 دلار بود همه جا صحبت از این بود که نه هنوز قیمت نفت متناسب با تورم بالا نرفته و آنقدر از اینگونه تحلیل ها همه جا پخش شده بود که  آقایان هوگو چاوز  و احمدی نژاد  روئسای جمهور ونزوئلا و ایران هم باورشان شده بود .

    نمودار چهارم  همان که بالای آن نوشته  deflation rear its head  را مورد توجه قرار دهید . این نمودار  که The Consumer Price Index (CPI)   نامیده میشود میانگین  قیمت کالاهای مصرفی میباشد .  هر چنددر مورد دقت آن مجادله بسیار وجود دار ولی در محموع و عمومأ به عنوان معیار تورم پذیرفته شده .  این نمودار تعییرات نرخ تورم از حدود یک قرن پیش تا کنون را نشان میدهد . حالا نمودار اوراق   و تورم را با به عنوان نمونه نمودار تقریبأ صد ساله نفت

 مقایسه کنید و فکر کنید جنجال رسانه ها  برای چه بوده .  وقتی من به این قضایا توجه میکنم احساس میکنم غریزه یا ناخود آگاه و یا در واقع خرد بازار همان اندرز سعدی را به کار گرفته که در گلستان آمده :

سکندر که با شرقیان حرب داشت            در خیمه گویند  در غرب  داشت

چو بهمن به زاولستان خواست شد           چپ آوازه افکند و از راست شد

اگر جز تو داند که عزم  تو  چیست             بر آن رای و دانش  بباید گریست

در اغلب وقت ها یک چیز را تبلیغ  و خلاف آنر عمل کردن یک شگرد رفتاری بسیار رایج بوده و هست .  زندگی نوعی میدان جنگ است و در مبارزه با رقیب یا دشمن در عمل از هر وسیله یا حقه ای استفاده میشود و زبان نرم و شیرین پوشش مردم پسند کار است .

بسا کس به روز آیت صلح خواند               چو شب شد سپه بر سر خفته راند

بباید     نهان     جنگ    را      ساختن               که     دشمن    نهان    آورد       تاختن

و این مبارزه به شیوه پنهانی در میان   دوستان  هم رواج دارد .

بد اندیش را لفظ شیرین مبین                که ممکن بود زهر در انگبین

منه در میان راز با هرکسی                 که جاسوس هم کاسه دیدم بسی

و این هم نوعی سازش موقت

عدو   را   بجای  خسک   زر  بریز                که      احسان      کند   کند    دندان   تیز

چو    دستی   نشاید  گزیدن    ببوس                 که باغالبان چاره زرق است و لوس

عدو را به فرصت توان کند پوست               پس او را مدارا چنان کن که دوست

یکشنبه ۲۶ بهمن  ۱۳۸۷     ۱۴ فوریه   ۲۰۰۹

موجودات در طبیعت از انواع ابزارهای مبارزه و رقابت برای حفظ بقاء استفاده میکنند . بدست آوردن و اعمال قدرت فیزیکی ، استتار ، فریب ، وانمود سازی ، و انواع توانائیهای دیگر و تکامل و پیچیده تر شدن دائمی آنها ضرورت ادامه حیات است . همه اینها و حتی استادانه تر و نیرومند تر آن در جوامع بشری که بخشی از طبیعت است به نوعی تکرار میشود و در بورسها و بازارها به حد اعلای خود میرسد .  این عملکردها کم یا بیش  وجود دارند  زیرا موثر واقع میشوند و قربانیان خود را دارند . ولی آیا ضرورت دارد و یا اصلأ ممکن است  از همه چم و خم امور  و طرح ها و فعالیتهای پنهانی آگاه شد .  به نظر من و در رابطه با پیشبینی تحولات عمده قیمتها و حتی امور اجتماعی شناخت این سیستم ضرورت دارد ولی پی گیری ریز مطالب نه صروری و نه ممکن است .

علاوه   بر اینها انواع خبرها و رویدادهای سیاسی و اقتصادی و اتفاق های غیر مترقبه نیز همه روزه روی میدهد و باور عمیقی در بین مردم و اکثر تحلیلگران وجود دارد که همه اینها به نوعی بر روی قیمتها تأثیر میگذارد .  و حتی این باور گسترده وجود که همین خبرها و رویدادها علت نوسان قیمتها هستند . اگر در گوگل عباراتی مانند قیمت نفت یا طلا و غیره جستجو شود میتوان دید تقریبأ در همه گزارشها و تحلیلها هر افزایش و یا کاهشی به خبری یا رویدادی نسبت داده شده .  چرا چنین باور عمومی وجود ارد ؟   :

 به این دلیل که انسان نوعی از انواع موجودات طبیعت میباشد و واکنش اولیه آن از طریق تأثیراتی است که با حواس پنجگانه خود دریافت میکند .   اساس  کارکرد  عمومی  مغز را ایوان پتروویچ پاولف فیزیولوژیست روس و تحت عنوان انعکاسهای غیر مشروط  و انعکاسهای مشروط با آزمایشهای فراوانی به اثبات رسانده و سپس کار کرد عالی عصبی انسان را هم تشریح کرده است .  انسان میبیند و میشنوند که خبری شد وهمزمان قیمتی بالا یا پائین رفت  یا دو رویدادی اجتماعی  تقریبأ همزمان  اتفاق افتاد  اولی میشود  علت دومی هم معلول  یعنی ایجاد واکنش مشروط .  

از طول و تفصیل این مطلب میگذرم و به این میپردازم که آیا  واکنشهای غیر مشروط و مشروط برای پیش بینی نوسان قیمت  و یا قضاوت در مورد چون و چرائی رویدادهای اجتمائی در کوتاه مدت  یا دراز مدت میتواند اعتباری داشته باشد ؟ هر که علاقه دارد برود تحقیق کند و ببیند چند بار و یا چند هزار بار خبری یا رویدادی اعلام شده که عمومأ مثبت تلقی شده ولی هر بار بازار و قیمتها  واکنشهای به کل متفاوت داشته یا اصلأ واکنشی نشان نداده است . ببینید اصلأ قاعده یا فرمول و یا الگوئی را میتوان از آنها در آورد ؟ بیش از یکسال است که شاخص های عمده سهام جهان و در رأس آنها داوجونز روند کاهشی دارند و از شمارش من خارج شده که سران دنیا چند بار خبرهای خوش چه در رابطه با نرخ بهره یا انواع بسته های نجات ۷۰۰ و ۸۰۰ میلیاردی و تزریقات جور واجور یا   تصمیمات قاطع  برای جلوگیری از رکود اقتصادی اعلام کردند . بازار یک در میان  ظاهرأ به این خبرها واکنش مثبت و منفی کم یا زیاد نشان داد و یا بی تفاوت بود و بازار ها کار اصلی خود را  تا به امروز ادامه  دادند .

حتی خبرها و گزارشهائی که از نظر بسیاری از تحلیل گران جنبه فاندامنتال یا محتوائی و علمی  دارند هم از نظر من فاقد ارزش برای ارزیابی و یا پیشبینی قیمتها هستند .  به عنوان نمونه یکی از جدی ترین مطالب فاندامنتال عرضه و تقاضا میباشد .  قیمت نفت ۱۰ سال پیش هر بشکه ۱۰ دلار بود و به مدت تقریبأ ۸ سال تا ۱۴۷ دلار افزایش یافت .  به ویژه در اوج فیمت همه جا صحبت از این بود که :  تقاضا بیشتر از عرضه شده ، رشد اقتصادی چین و هند و بقیه اقتصادهای رو به رشد  منابع نفت را جارو میکند ، جامعه بشری از لحاظ تأمین سوخت به آخر زمان رسیده و الا آخر .  واقعأ تولید نفت از ده سال پیش ثابت بوده و تقاضا ۱۴ برابر افزایش یافته بود که بتوان افزایش  بشکه ای  ۱۰ تا ۱۴۷ دلار را توجیه کرد ؟ مگر در این یک سال اخیر که نفت ۷۵ در صد از کل قیمت خود و صد در صد آنچه را در مدت ۵ سال به دست آورده بود را از دست داد عرضه و تقاضا این چنین تغییر کرده ؟

یک نمونه دیگر فاندامنتالی :  قیمت طلا از اواخر ۱۹۹۹ به مدت ۸ سال افزایش یافت اگر به همان گوگل و همان گزارشهای علت و معلولی مراجعه شود میتوان دید که چند علت که گویا اصل و آیه بودند به عنوان توجیه و یا استدلال برای افزایش قیمت طلا مرتب تکرار میشد . طلا بالا رفت چون نفت بالا رفت . طلا بالا رفت چون دلار پائین آمد یا یورو بالا رفت . طلا بالا رفت چون شاخصهای سهام بالا رفتند . طلا بالا رفت چون هند و چین رشد اقتصادی ۱۰ درصدی دارند .  پس در سه چهار ماه اخیر که همه آن نقاط قوت طلا خراب و خرابتر شدند چه شد که طلا  تا به اینجا آباد و آبادتر شده  و  قیمت طلا درست عکس آن آیه ها حرکت کرد ؟   تازه دو تا فاندامنتال تازه و هم زمان و ظاهرآ یا واقعأ ناسازگار هم در بازار طلا به چشم میخورد .  از طرفی گزارشهای فراوانی وجود دارد که تقاصا برای طلا زیاد شده  و این هم نمونه ها  :

"Bullion Sales Hit Record In Stampede To Safety. Inflows into the world's largest gold-backed exchange traded fund surged to all-time high in January… amid renewed fears about the health of the global financial system." Financial Times

"…Known for its durability during a slowing economy, gold prices and sales have been steadily rising." AP

"Gold Rush: Investors are buying gold… rather than looking for a quick

gain. This is a new round of safe haven buying." Bloomberg

تا مدتی پیش میگفتند چون اقتصاد دارد رشد میکند وضع مردم بهتر میشود و بیشتر طلا میخرند و قیمت بالا میرود و حالا میگویند چون اقتصاد خراب شده مردم بیشتر طلا میخرند و قیمت بالا میرود !  از جانب دیگر  واردات هند که بزرگترین مصرف کننده طلای جهان میباشد در سال گذشته میلادی نود درصد کاهش داشته وهندی ها و بسیاری ازمصرف کنندگان طلای موجود خود را هم  دارند میفروشند .  چه جوری میشود این فاندامنتال ها را باهم آشتی داد ؟ 

رشید دمهری