انتخابات ایران
بررسی انتخابات یا هر تحول دیگری در ایران با تشخیص اینکه جامعه ایرانی
در کجای چرخه یا سیکل تاریخی حیات خود قرار دارد ممکن میشود .
بدون دانستن روند فراز و فرود تاریخی ملت ایران ، دیدگاه ها و پیشبینی های
موردی بیشترجانبدارانه میشود تا واقع گرایانه .
مختصراینکه ملت ایران از اوائل دوره ساسانیان به تدریج وارد چرخه برگشت حیات خود شده که تا به امروز ادامه دارد . این دیدگاه شرح و بسط فراوان دارد و در اینجا به یکی از خصلت های این روند اشاره میکنم . در این سیر طولانی پس رفت ، خود ستیزی و تن دادن به بیگانه روحیه غالب بر جامعه بوده و رد پای این را در تمام رویدادهای تاریخی میتوان دید . در سیر برگشت ، تنوع اقوام ، ادیان ، باورها ، و زبان و غیره که نعمتی بزرگ است تبدیل میشود به ابزاری برای انواع فرقه گرائی قومی و دینی و خط و نشانها و تشکیل دوایر بسته ای که بیشتر در پی زیان رساندن به یکدیگرند تا بهره گیری از توانمندی همدیگر . هر فرقه ای به دنبال اینست که خود بر سرنوشت و دار و ندار کشور حاکم شود و دیگران را تارو مار سازد غافل از از اینکه دارد تخم فروپاشی خود را میکارد . در این خود ستیزی ، فرقه ها چه به صورت احزاب سیاسی و یا هر جمع دیگری از همدستی با بیگانگان و حتا دشمنان ایران هم ابائی نداشته اند . در این سیربرگشت ، بد گوئی ، تنفر ، حسادت ، ماجراجوئی ، خود بزرگ بینی بیمار گونه ، شعارهای آتشین ناشدنی و اعتقدات دینی و غیر دینی ظاهرآ ناب ودر عمل نشدنی خریدار بیشتری دارد تا اندیشه های سازنده و سازگار ، و ممکن و بادوام .
با این وجود روحیه و رفتار عکس موارد فوق ، هرچند کم بنیه و ناپایدار ، نیز همواره ادامه حیات داده و در هنگامه هائی که خطری مهلک ما را تهدید کرده غریزه ملی جان تازه ای گرفته . یک نمونه برجسته آن خیزش ملت ایران است که در پیروزیهای نادرشاه افشار جلوه پیدا میکند .
با توجه به این زمینه روانی و شخصیتی عمومی هم اکنون ملت ایران با دو کار زار عمده روبروست :
یکی تهدید بی امان غرب با همدستان منطقه ایش ، ضمن اینکه روسیه و چین هم
با تظاهر به دوستی با ایران در پی باج گیری و سود دوسره با ایران و دوستان غربی
خود هستند .
دوم وضعیت نا بسامان اقتصاد ایران به ویژه مدیریت ناکارایش .
غرب هم این ضعف عمده را تشخیص داده و در حال حاضر فشار خود
را بر روی اقتصاد ایران متمرکز نموده .
در رابطه با مسائل داخلی ، همه برگزیدگان انتخابات 24 خرداد 1392 حرفهای مثبتی میزنند .
در این میان آقای محسن رضائی به درستی و بی پرده بر مسائل اصلی کشور که همانا اقتصاد نابسامان ، مدیریت ناکارا و مخرب دولتی و اخلاق تحمل ناپذیری و بد گوئی رایج در میان مردم باشد ، انگشت تاکید گذاشته .
بله ، اقتصاد نیرومند و پیشرو اساس اقتدار ملی است . هیچ روبنای سیاسی و آرزوی ملی بدون اقتصاد مستقل و مستحکم دوام نمیآورد . اما با توجه به ساختار اقتصاد به شدت دولتی ایران ، زمین گیر شدن تولید کنندگان صنعتی و کشاورزی و تجار خارج ازدایره باند های رانت خوار دولتی ، ساختار دولتی بسیار حجیم و پرخرج و نا کارامد ، قوانین محدود کننده و تبعیض آمیز ، محدودیت قدرت قانونی رئیس دولت ، مراکز قدرت خودسر ، سیاست های مزمن تورمی بر اساس چاپ لجام گسیخته پول بی پشتوانه ،هزاران پروژه نیمه کاره یا تکمیل شده از رده خارج و رقابت ناپذیر با جهان امروز ، چگونه وعده های آقای رضائی میتواند تحقق پیدا کند ؟ با دولتی که بیش از سی سال است عادت کرده به گفته آقای محمد غرضی دست تو جیب مردم کند چه میشود کرد ؟ آیا با قوانین موجود میتوان به پولسازان پروار شده تلنگری هم وارد کرد ؟ اینکه بانک مرکزی که به چند نفر از ما بهتران ترلیارد ها پول میدهد و حالا چند سال از سر رسید آن گذشته و خیلی راحت پس نمیدهند چه معنی دارد ؟ یک اسم دهن پر کن با نزاکت هم روی این روش دست تو جیب مردم کردن ، گذاشته اند بنام معوقه های بانگی .
بانک مرکزی در عوض با چاپ کاغذی به نام پول و ایجاد تورم همه پولهای بباد رفته را از اقشار متوسط به پائین میگیرد که میشود همان دست تو جیب مردم کردن . چطور میشود دولتی که پول ندارد میرود صدها هزار خانه بنام مسکن مهر میسازد ؟ از کدام منبع واقعی ؟ ابتدا از همان ماشین چاپ کاغذ که بعد به تورم و کاهش ارزش ریال می انجامد و این یعنی هزینه مسکن مهر و ریخت و پاشها را از همه ملت گرفتن . این هم یک جور دست تو جیب مردم کردن . با قوانین وبخش نامه های موجود میتوان به این غول غارتگر دولتی - بانکی خللی وارد کرد ؟
قالب و ساختار موجود کشور داری برای به بار نشستن توانمندی های بی همتای ملت ایران بسیار تنگ است . ما آئین و فرهنگ مملکت داری روزگار سرافرازی ایران را نادیده گرفته ایم . پس تعجبی نیست که در دنیای امروز این چنین پریشانحال و درمانده باشیم . ملتی که میراث نیاکان بزرگش را فراموش کرده باشد و چند تا مدل عربی و غربی و شرقی و روسی سرمشق او باشند حالی بهتر از این پیدا نمیکند .
به تصور من و سوای اینکه چه کسی پیروز انتخابات شود ضمن اینکه اداره کشوربرای مدتی کم یا بیش مطابق روال گذشته ادامه خواهد یافت ولی آبستن تحولاتی بزرگ هم خواهد شد . ظرفیت های کشور و ملت ایران بسیار بزرگ است ولی با ساختار دولتی کنونی و قوانین ریز و درشت موجود بهره برداری احسن از آنها امکان ناپذیر است . ما هنگامی میتوانیم از همه قدرت ملی خود استفاده کنیم که حقیقتآ و در عمل و صرف نظر از عقیده و دین و مذهب و قومیت و زبان و غیره ،همه مردم دارای حقوق برابر باشند . اگر همه مردم حق انتخاب کردن دارند سزاوار است که همه حق انتخاب شدن هم داشته باشند . به نظرم ملت ایران تا رسیدن به این نقطه که نتیجه اش یک کاسه شدن همه توانمندی هایش میباشد راهی بس دشوار در پیش دارد . گویا صدماتی که تا کنون دیده ایم هنوز برای ما عبرت نشده . همه ایرانیان سرزمین خود را دوست دارند ولی تا خودشان را هم به همان اندازه دوست نداشته باشند کار به جائی نخواهد رسید .
غرب با بحرانی عمیق و فزاینده روبرو شده و با خیال جان بدر بردن از رکود اقتصادی ، آتش افروزی را گسترش خواهد داد . هدف غرب ایران است . لشگر کشی مستقیم به عراق و افغانستان و غیر مستقیم به سوریه به هدف تنگ تر کردن محاصره ایران بوده و هست . امیدوارم همت و خرد ایرانی که درغریزه ملی اش نهفته است یک زمانی بخود آید ، از چند دستگی های مخرب درونی خلاص شود تا بتواند ضمن دفاع از استقلال خود ، از ویرانیهای پیش رو با کمترین خسارت عبور کند .
رشید دمهری