سه شنبه 21 خرداد 1392   11 ژوئن  3013 

 


بررسی انتخابات یا هر تحول دیگری در ایران با تشخیص اینکه جامعه ایرانی

در کجای چرخه  یا سیکل تاریخی حیات خود قرار دارد ممکن میشود .

بدون دانستن روند فراز و فرود تاریخی ملت ایران ، دیدگاه ها و پیشبینی های
موردی بیشترجانبدارانه میشود تا واقع گرایانه .

  مختصراینکه ملت ایران از اوائل دوره ساسانیان به تدریج وارد چرخه برگشت حیات خود شده که تا به امروز ادامه دارد .  این دیدگاه شرح و بسط فراوان دارد و در اینجا به یکی از خصلت های این روند  اشاره میکنم  . در این سیر طولانی پس رفت ،  خود ستیزی و تن دادن به بیگانه  روحیه غالب بر جامعه بوده  و رد پای این را در تمام رویدادهای تاریخی میتوان دید . در سیر برگشت  ،  تنوع  اقوام ، ادیان ، باورها ،  و زبان و غیره که نعمتی بزرگ است  تبدیل میشود به ابزاری برای انواع  فرقه گرائی قومی و دینی و خط  و نشانها  و تشکیل دوایر بسته ای که بیشتر در پی زیان رساندن به یکدیگرند تا بهره گیری از توانمندی همدیگر . هر فرقه ای به دنبال اینست که خود بر سرنوشت و دار و ندار کشور حاکم شود و دیگران را تارو مار سازد غافل از از اینکه دارد تخم فروپاشی خود را میکارد .  در این خود ستیزی ،  فرقه ها چه به صورت احزاب سیاسی و یا هر جمع  دیگری از همدستی با بیگانگان و حتا دشمنان ایران هم ابائی نداشته اند . در این سیربرگشت ،  بد گوئی ، تنفر ، حسادت  ، ماجراجوئی  ، خود بزرگ بینی بیمار گونه ،  شعارهای آتشین ناشدنی  و اعتقدات دینی و غیر دینی ظاهرآ  ناب ودر عمل نشدنی خریدار بیشتری دارد تا اندیشه های سازنده و سازگار ، و ممکن و بادوام .

با این وجود روحیه و رفتار عکس موارد فوق  ، هرچند کم بنیه و ناپایدار ، نیز همواره ادامه حیات داده   و در هنگامه هائی که خطری مهلک ما را تهدید کرده  غریزه ملی جان تازه ای گرفته . یک نمونه برجسته آن خیزش ملت ایران است که در پیروزیهای نادرشاه افشار جلوه پیدا میکند .

با توجه به این زمینه روانی و شخصیتی عمومی هم اکنون ملت ایران با دو کار زار عمده روبروست :

یکی  تهدید بی امان غرب با همدستان منطقه ایش ، ضمن اینکه روسیه و چین هم
با تظاهر به دوستی با ایران در پی باج گیری و سود دوسره با ایران و دوستان غربی
خود هستند .

دوم وضعیت نا بسامان  اقتصاد ایران به ویژه مدیریت ناکارایش .
غرب هم این ضعف عمده را تشخیص داده و در حال حاضر فشار خود
را بر روی اقتصاد ایران متمرکز نموده .

 در رابطه با مسائل داخلی ، همه برگزیدگان انتخابات 24 خرداد 1392 حرفهای مثبتی میزنند .

  در این میان آقای محسن رضائی به درستی و بی پرده  بر مسائل اصلی کشور که همانا اقتصاد نابسامان ، مدیریت ناکارا و مخرب دولتی و اخلاق تحمل ناپذیری و بد گوئی رایج  در میان مردم  باشد ،  انگشت تاکید گذاشته  . 

بله ، اقتصاد نیرومند و پیشرو اساس اقتدار ملی است . هیچ روبنای سیاسی و آرزوی ملی بدون اقتصاد  مستقل و مستحکم دوام نمیآورد . اما با توجه به ساختار اقتصاد به شدت دولتی ایران ، زمین گیر شدن تولید کنندگان صنعتی و کشاورزی و  تجار خارج  ازدایره  باند های رانت خوار  دولتی ، ساختار دولتی بسیار حجیم و پرخرج و نا کارامد ، قوانین محدود کننده و تبعیض آمیز ، محدودیت قدرت قانونی رئیس دولت ، مراکز قدرت خودسر ، سیاست های مزمن تورمی بر اساس چاپ لجام گسیخته پول بی پشتوانه ،هزاران پروژه نیمه کاره  یا تکمیل شده  از رده خارج و  رقابت ناپذیر با جهان امروز   ،   چگونه وعده های آقای  رضائی  میتواند تحقق پیدا کند ؟ با دولتی که بیش از سی سال است عادت کرده به گفته آقای محمد غرضی دست تو جیب مردم کند چه میشود کرد ؟  آیا با قوانین موجود میتوان به پولسازان  پروار شده تلنگری هم وارد کرد ؟  اینکه بانک مرکزی که به چند نفر از ما بهتران ترلیارد ها پول میدهد و حالا چند سال از سر رسید آن گذشته و خیلی راحت پس نمیدهند چه معنی دارد ؟ یک اسم دهن پر کن با نزاکت هم روی این روش دست تو جیب مردم کردن ، گذاشته اند بنام  معوقه های  بانگی .
بانک مرکزی در عوض با چاپ کاغذی به نام پول و ایجاد تورم همه پولهای بباد رفته را از اقشار متوسط به پائین میگیرد  که میشود همان دست تو جیب مردم کردن . چطور میشود دولتی که پول ندارد میرود صدها هزار خانه بنام مسکن مهر میسازد ؟ از کدام منبع واقعی ؟ ابتدا از همان ماشین چاپ کاغذ که بعد به تورم و کاهش ارزش ریال می انجامد و این یعنی هزینه مسکن مهر و ریخت و پاشها را از همه ملت گرفتن . این هم یک جور دست تو جیب مردم کردن . با قوانین وبخش نامه های موجود میتوان به این غول غارتگر دولتی - بانکی خللی وارد کرد ؟

قالب و ساختار موجود کشور داری  برای  به بار نشستن توانمندی های بی همتای ملت ایران بسیار تنگ است . ما آئین و فرهنگ مملکت داری روزگار سرافرازی  ایران را  نادیده گرفته ایم  . پس تعجبی نیست که در دنیای امروز این چنین پریشانحال و درمانده باشیم  . ملتی که میراث نیاکان بزرگش را فراموش کرده باشد و چند تا مدل عربی و غربی و شرقی و روسی سرمشق او باشند حالی بهتر از این پیدا نمیکند .

به تصور من  و سوای اینکه چه کسی پیروز انتخابات شود ضمن اینکه اداره کشوربرای مدتی کم یا بیش مطابق روال گذشته ادامه خواهد یافت ولی آبستن تحولاتی بزرگ هم  خواهد شد . ظرفیت های کشور و ملت ایران بسیار بزرگ است ولی با ساختار دولتی کنونی و قوانین ریز و درشت موجود بهره برداری احسن از آنها امکان ناپذیر است . ما هنگامی میتوانیم از همه قدرت ملی خود استفاده کنیم که حقیقتآ و در عمل و صرف نظر از عقیده و دین و مذهب و قومیت و زبان و غیره ،همه مردم دارای حقوق برابر باشند . اگر همه مردم حق انتخاب کردن دارند سزاوار است که همه  حق انتخاب شدن هم داشته باشند . به نظرم ملت ایران تا رسیدن به این نقطه که نتیجه اش یک کاسه شدن همه توانمندی هایش میباشد  راهی بس دشوار در پیش دارد . گویا صدماتی که تا کنون دیده ایم هنوز برای ما عبرت نشده . همه ایرانیان سرزمین خود را دوست دارند ولی تا خودشان را هم به همان اندازه دوست نداشته باشند کار به جائی نخواهد رسید .

غرب با بحرانی عمیق و فزاینده روبرو شده و با خیال جان بدر بردن از رکود اقتصادی ، آتش افروزی را گسترش خواهد داد . هدف غرب ایران است . لشگر کشی مستقیم به عراق و افغانستان  و غیر مستقیم به سوریه به هدف تنگ تر کردن محاصره ایران بوده و هست . امیدوارم همت و خرد ایرانی که درغریزه ملی اش نهفته است  یک زمانی بخود آید ، از چند دستگی های مخرب  درونی خلاص شود  تا بتواند ضمن دفاع از استقلال خود ، از ویرانیهای پیش رو با کمترین خسارت عبور کند .

رشید دمهری