چه خواهد شد ؟
چه خواهد شد ؟
یکشنبه ۱۰ آذر ۱۳۸۷ ۳۰ نوامبر ۲۰۰۸
در یکی دو ماه اخیر بیشتر مردم ، تحلیل گران و مقامات مسئول کشورها دچار سردرگمی یا اختلاف نظر کم سابقه ای شده اند . اقتصاد جهانی به کدام سمت خواهد رفت ؟ تورم
inflation در پیش خواهد بود یا کاهش یکساله اخیر deflation ادامه خواهد یافت ؟ بحران کنونی اقتصادی و بانکی منجر به درگیریهای گسترده سیاسی و نظامی و یا گسترش تروریسم خواهد انجامید ؟ آیا خرابی اقتصادی به انواعی از ناآرامی یا شورشهای اجتمائی چه در کشورهای بزرگ مثل آمریکا و اروپا و چین و یا سایر کشورها مثل ایران و غیره منجر نخواهد شد ؟ روند کنونی جهانی شدن به مسیر پیشرونده خود ادامه خواهد داد یا دچار عقب گرد خواهد شد و کشورها سیاست حمایت گرائی از خود یا protectionism را در پیش خواهند گرفت ؟ شاخصهای سهام شاهد دور تازه ای از بهبود دراز مدت خواهند بود یا از اینکه هستند خرابتر خواهند شد ؟
در حقیقت از سال ۲۰۰۱ و به دنبال سقوط شاخصهای عمده سهام در جهان و بویژه کاهش ۸۰ درصدی شاخص سهام نزدک دولت آمریکا و سایر رفقا شروع کردند به پائین آوردن شدید نرخ بهره و فراهم کردن انواع وامها و تسهیلات که مانع رکود اقتصادی و سقوط بیشتر قیمتها شوند . آن اقدامات چند سالی موثر جلوه کرد غافل از اینکه در عمل به بزرگتر شدن بهمن هائی کمک میکرد که هم اکنون یک یا چندتای آن از سنگینی خودشان و بدون تحریک عوامل خارجی ، نظیر جنگ یا حادثه مهم تروریستی ، سقوط کرده اند . در آن سالها به غیر از دلار آمریکا قیمت همه چیز بالا رفت و در این میان مسکن ، نفت ، فلزات قیمتی و صنعتی و مواد غذائی گوی سبقت را از سایرین ربودند . ظاهرآ همه کارها روبراه شده بود تا اینکه از حدود یک سال پیش ورق به تدریج برگشت و به سقوط دو سه ماه اخیر ، به ویژه در مورد بانکها و بازارهای مالی بزرگ جهان که در بسیاری ابعاد در ۸۰ سال اخیر بیسابقه بوده ، منجر شد .
این بار همه کشورهای مهم جهان با همه زرادخانه خود متحدآ و با عزم جزم به مقابله شتافتند . چندین و چند گردهمآئی در اینجا و آنجا برپاساختند و سخنان یکسان و دلگرم کننده بر زبان راندند . شاید برای اقتصاد جهانی بیمار یا بیش از ظرفیت باد شده روش گفتار درمانی را شفا یا مسکنی میدانند که مانع سنکوب کردن آن میشود . به هر صورت مآموران امداد همان ابزار و روشهای سابق خود را با قدرتی دو یا ده چندان به کار گرفته اند . همه نرخ بهره را یک بار یا چند بار پائین آورده اند و میاورند . تزریق پول و وام ظاهرآ پایانی ندارد هرچند که ماهیت و مبنای این پولها پنهان نگه داشته میشود . انواع تزریقات اخیر آمریکا تاکنون به یکهزار و سیصد میلیارد دلار رسیده . کشور چین هم نرخ بهره راپائین آود و هم حدود ششصد میلیارد دلار به بازار پمپ کرد . ژاپن و اروپا و انگلستان و روسیه و سایر شرکای عمده هم از این کارها فراوان کرده اند و بنا دارند باز هم ادامه دهند و ظاهرآ اعتنتائی هم به پیامد های احتمالی آن ندارند
.در این وضعیت که رهبران مصمم هستند جلو حرکت طبیعی بازارها ( که البته خودشان هم جزئی از بازار هستند ) را بگیرند ، معامله گران بازارها دچار ابهام ، دودستکی و چند دستگی شده که : بعد از این چه خواهد شد ؟ آیا این پولهای نجومی که تزریق شده و از قرار معلوم بیشتر هم خواهد شد چه بر سر قیمت ها خواهد آورد ؟ دلار آمریکا دوباره ضعیف خواهد شد و اینبار شدیدتر از سابق ؟ قیمت نفت و طلا و بقیه مواد اولیه مجددآ سر بالائی خواهند رفت و از اوج یکسال پیش هم خواهند گذشت ؟ ظاهر مسئولین بنای این را دارند که جلو رکود یا
recession را بگیرند و یا مانع از فروغلتیدن به کسادی شدید depression شوند و دوباره اعتماد را به بازار برگردانند . این هدف را بارها به زبان آورده اند . عملی شدن این خواسته بدون تورم مجدد و پرشتاب شدنی است ؟ و این سخنان عزم آقای بن برنانکی رئیس بانک مرکزی آمریکا را میرساند :we will not stand down until we have achieved our goals of repairing and reforming our financial system, and thereby restoring prosperity to our economy
ولی آنها موفق خواهند شد ؟ تا چه زمانی و به چه قیمتی ؟ یا اینکه اصلأ موفقیتی در کار نخواهد بود ؟و یا اینکه بازار مسیر خود را خواهد پیمود صرف نظر از اینکه اراده و خواست مرد م و یا بزرگان چه باشد ؟رشید دمهری