غرب بله  ، ایران نه ؟    

 

 غرب بله  ، ایران نه ؟     

    4 شنبه  1   آذر 1391        21 نوامبر  2012

غرب ابتدا  به افغانستان و عراق و حالا به  سوریه هجوم کرده  و به دنبال اینست که جای پای
خود را در لبنان و سایر کشورهای اطراف ایران محکم کند .  آیا حمایت ایران از مبارزهمردم این
کشورها و علیه غرب اشتباه است ؟ و اگرایران در این کشورها و لبنان و غزه و غیره
پول و امکانات دیگر را هزینه میکند  ثروت ملی ایران را به هدر داده ؟

حرفی به ظاهر ساده و منطقی است که گفته شود :  بله  به ما چه مربوط است که سوریه و عراق
و لبنان که تازه عرب هم هستند چه دعوائی با دیگران دارند .   یا اینکه ما بهتر است ثروت خود راخرج همین مردم گرفتار خودمان کنیم تا عرب هائی که یک روز با ایران هستند و روز دیگربا دشمنان ملت ایران .
ولی حقایق امور اینقدر ساده است ؟  یعنی حمله آمریکا و انگلستان به عراق به خاطر سلاح
شیمیائی بود ؟  یا در سوریه قاطبه مردم هستند  که با دولت و ارتش این کشور میجنگند  ؟  یا  اینکه بیشتر مزدوران چند ملیتی  مورد حمایت غرب  و اعراب شبه جزیره عربستان ؟   چطور است که لشگر کشی آمریکا و اروپا و میلیاردها  دلار خرج کردن در این منطقه دخالت نیست و دفاع از حقوق بشر است ولی دفاع ایران از قلمرو خود ش دخالت است ؟  ایران با حمایت از کشورهائی
که در محدوده تاریخی این کشور هستند هم به آنها خدمت میکند هم به ایران کنونی و مهاجمان را
تا ممکن باشد از سر زمین خود دور  نگهمیدارد  . این سیاستی تازه نیست ، پیشینه ای تاریخی دارد .  به نظام حکومتی و شکل و شمایل آنها هم محدود نمیشود .  این اراده تاریخی ملت ایران است . هر حکومتی  ونظام دیگری هم که بیاید چاره ای جز پیروی از این اراده ندارد مگر در شیوه رفتار و تدبیرش .
آیا اینها جنگهای اتفاقی و بی ربط  با هم هستند ؟ نمیتوان جنگ بین غرب و واسطه های دوست نما یعنی روسیه و چین از یک طرف ،  و ایران در طرف دیگر را دید ؟
اگر ما با آنها کاری نداشته باشیم آنها هم با ماکاری نخواهند داشت ؟  این داستان یک روز و دو روز  و یکسال دوسال است یا ماجرائی هزاران ساله ؟

ایران سرزمینیست بی همتا و این را همه دنیا میداند  .   همه این سرزمین پر برکت را دوست دارند  ، منتها نمیتوانند ببینند ملت ایران صاحب خانه خود باشد . بیگانگان میخواهند  یا خود صاحب این خانه شوند  یا ویرانش کنند و کشمکش هزاران ساله ملت ایران با تجاوزکاران شمال و جنوب و شرق و غرب هم سر همین است .

ولی اسرائیل چرا ؟  قوم یهود و دینشان محترم .  دانشمندان این قوم مانند آلبرت انیشتن و بسیاری دیگر هم  که خدمات بزرگی به دانش بشری کرده اند در جای خود محفوظ  . اما دشمنی اسرائیل ، به بهانه اتم و سیاست ، با ملت بزرگ ایران چه معنی دارد ؟ اگر دولت اسرائیل خدمات  ایرانیان به قوم یهود را نادیده میگیرد همه ملت یهود به ویژه یهودیان شرقی و ایرانی که فراموش نکرده اند .   قتل عام یهودیان را همین دوستان اروپائی شما انجام داده اند . هنوز نمیبینید که جنبشهای ضد یهودی دوباره در اروپا و سایر مناطق دارد جان تازه میگیرد ؟ حالا دل خوش کرده اید به  حمایت همان اروپا و آمریکا و برخی اعراب ؟ شاید هم خیال اربابی  و بزرگی در منطقه به سر دولت اسرائیل زده  که به خدمتگذار و نجات دهنده دیرینه  قوم خود هم درشت گوئی میکند . وقتی شب و روز ایران را تهدید میکنید که چنین و چنان خواهیم کرد باید انتظار پاسخ  تند ترهم داشته باشید . فرهنگ  اصیل ایرانی تهدید و قلدری را  برنمیتابد چه از جانب خارجی باشد چه ایرانی .

با همه اینها  امروز غرب و اسرائیل به لحاظ تجهیزات اتمی ، نظامی ، علمی ،  رسانه ای  و  پول و اقتصاد و غیره و غیره برایران برتری دارند و ما هم گرفتاریهای زیادی در داخل خودمان داریم  . آنهامیتوانند با بسیج امکانات خود ایران را ویران کنند ، صدهاهزار  و ملیونها کشته روی دست ملت ما  بگذارند  ولی اراده  تاریخی این ملت را نمیتوانند درهم بشکنند  . این ادعا یا خود بزرگ بینی بیمارگونه نیست .  سند هزاران ساله گواه آنست .  باور نمیکنند آزموده را باز هم تکرار کنند .

رشید دمهری

 

 

 

 

 

سونامی 2012



سونامی 2012


یکشنبه  30  بهمن   1390     19 فوریه  2012


به ظاهردنیا حالت عجیب غریبی پیدا کرده . از طرفی افزایش بیکاری و کاهش درآمد و رکود اقتصادی که از نتایجش اعتراض و اعتصاب  و شورشهای عمومی است .  و از جانبی بالا رفتن مرتب  قیمت شاخص های جهانی سهام در سه سال اخیر که ظاهرآ بیانگر بهبود اقتصاد و زندگی مردم است . ولی در این سه سال نشانی از بهبود عمومی به چشم میخورد ؟ حال و روز اروپا را که همه شاهدیم . جنبش تی پارتی و سپس شورش اشغال وال استریت هم که خبر از آتش زیر خاکستر میدهد . خاور میانه و آفریقا و روسیه و غیره  هم که جای خود دارند .
در باره اروپا که به گمان من مرکز سونامی آینده است  شاید گفته شود :

این یونان و سایر کشورهای کوچک اروپا هستند که به واسطه ندانم کاری خودشان گرفتار شده اند . درست است که زیاده روی و بلند پروازی  بیجا کرده اند ولی مشوق و پشتیبانشان همان قدرتهای برتر اروپا نبوده اند ؟ همان هائی که خواب  ابر قدرتی به نام ایالات متحد اروپا را میدیدند .  چرا آلمان و فرانسه اینهمه جوش میزنند که که یونان  اعلام رسمی ورشکستگی نکند . تعداد جلسات و قرار و مدارها از عدد و رقم گذشه و هنوز هیچ  .  وام دهندگان عمده که آلمان و فرانسه و انگلیس و آمریکا باشند درد خودشان را دارند نه غم یونان و پرتقال و  فلان و بهمان .   نگرانند که  ورشکستگی یونان اعمال واقعی بزرگان  بانکدار را برملا کند .  آخر نه اینکه بزرگترین وام دهنگان آلمان و فرانسه و انگلیس و آمریکا هستند ؟ تا بحال رسمآ پنجاه درصد وام مثلآ بخشیده شده و گویا دولت  یونان خواستار بخشیدگی هفتاد درصد شده  . اگر بگویند پولشان به باد رفته که خوبیت ندارد ، آبرومندانه ترهمان است که گفته اند .  علاوه بر این  نمیخواهند یونان ورشکسته شود  و خللی بر رویای  دیرینه  کشوری به نام ایالات متحده اروپا وارد شود  و مبادا بدعتی شود که دیگر کشورها  راه خروج از این اتحادیه  پی گیرند .  به هر حال یونان و سایر بده کاران و حتی طلبکاران چاره ای ندارند جز اینکه  دیر یا زود از این اتحادیه سرهم بندی شده اروپا و و پول بیمعنی ترش خارج شده و سرنوشت خود را خود بدست گیرند .

و اما در باره رشد نسبتآ  تند و تیز قیمت سهام در این سه سال اخیر چه میتوان گفت ؟

گویا قیمت سهام راه و رسم و زبان خاص خودش را دارد و اعتنای چندانی به واقعیت های اقتصادی و شرایط زندگی مردم ندارد .  به ظاهر دو دنیای جدا از همند .  یکی در بیکاری و بدهی و نگرانی از آینده شب و روز ندارد و دیگری در هوس سود بیشتر سر از پا نمیشناسد . اینگونه شکاف ها همیشه بوده ولی تا کجا و تا کی ؟ دوام میآورد ؟ البته هر چه این شکاف بیشتر شود پیامد ویرانگرش هم بیشتر . چشم مردم فقط قیمت را میبیند و نه ته و توی آنرا .  به همین دلیل با هر نوسانی یا شاد میشوند یا افسرده و وحشت زده .  تازه قیمت شاخصهای عمده سهام دنیا در مقایسه با شاخص کل بورس تهران که چندان افزایشی  به خود ندیده اند و هنوز از اوج سه سال  پیش  هم پائین ترند .  شاخص کل بورس تهران در همین مدت سه سال از 8 هزار به 27 هزار رسید  که هیچ شاخصی در این مدت به گردش نمیرسد . حساب کنید چند برابر شده ؟  آیا اقتصاد و مدیریت یا بهره وری اقتصاد ایران  در این مدت بهبود یافته ؟  و اگر هم یافته به این نسبت بوده ؟  بله دو دنیای متفات ولی نه برای همیشه . 
 ارزیابی آینده سهام یا هرچیزی یا از راه تکنیکی  ( بررسی نمودار و نشانگر ها ) و یا بررسی محتوا یا درون مایه ( فاندامنتال ) یا ترکیب  هر دو میسر است .  وارد این بحث ها نمیشوم هرچند من بررسی هردو را مناسبتر میدانم .

در حال حاضر اگر به نمودار شاخصهای عمده سهام و یا نرخ برابری یورو و دلار آمریکا و یا طلا و غیره نگاه کنیم هم میتوان گفت در فلان مدت افزایش میابند یا با تفسیر دیگری گفت کاهش و در عمل هم همین اختلاف سلیقه و یا سردرگمی  مشاهده میشود  .  ولی این فاندامنتال هم تعریف مشخصی ندارد .  بیشتری ها فاندامنتال راهمان آمار و اخبار اقتصادی میدانند که اکثرآ از طرف دولت ها اعلام میشوند  که در دقت و صحت آن اما و اگرها  فراوان است . و تقریبآ همه رسانه ها هم هر حرکت مثبت یا منفی در قیمت سهام و هر چیزی را به این یا آن خبر خوب و بد نسبت میدهند و کنجکاوی مردم را رفع و رجوع میکنند  .

از نگاه من حکایت تکنیک و فاندامنتال که من به جایش کلمه درون مایه را بکار میبرم بسیار بیشتر و عمیق
تر ازآنچه معمولآ میشنویم  هست  .
 حالا من به دو سه مورد ، که به عنوان درون مایه یا فاندامنتال شاخصهای عمده سهام آمریکا قابل توجه میدانم  ، اشاره ای میکنم  که باشد مشت نمونه خروار .

یکی این نمودار VIX  است که کاهش آن نشانه آسوده خاطری  سهام داران و افزایش آن بیانگر نگرانی یا وحشتشان میباشد . در این نمودار سه ماهه   http://stockcharts.com/h-sc/ui?s=$VIX    که  سه ساله اش را هم میتوان دید  و اکنون تقریبآ به پائین ترین حد تاریخی خود رسیده که میتوان دیر یازود  انتظارافزایش تند یا ملایم این شاخص و کاهشی به همان نسبت در قیمت سهام را داشت .

دیگری نرخ رسمی بهره کوتاه مدت دلار است که بانک مرکزی آمریکا نزدیک به صفر نگه داشته و گفته تا سال 2014 هم افزایش نخواهد داد که ببینیم و تعریف کنیم .

ولی نرخ بهره واقعی دلار را در اینجا   http://stockcharts.com/h-sc/ui?s=$IRX ببینید که هم اکنون حدود چهار برابر نرخ رسمی دلار است و از دو ماه پیش به شدت و برخلاف وعده برنانکی افزایش یافته .
نرخ بهره اوراق سی ساله تنها حدود سه درصد است . این نرخهای بهره متفاوت هر کدام  پیام بسیاری برای آینده اقتصاد جهانی و قیمت سهام  و غیره دارند که شرحش نوشته  را طولانی میکند .

مورد دیگر شاخصی به نام BALTIC DRY INDEX میباشد .  این در واقع مهمترین شاخص یا بهترین ترازوی سنجشی میباشد که  اقتصاد واقعی دنیا را نمایان میکند .

و این وضعیت نمودار شش ماهه این شاخص http://www.bloomberg.com/quote/BDIY:IND/chart       .  درست در همان مدتی که سهام های عمده جهانی مرتب بالا و بالاتر میروند ، این شاخص که میانگین جهانی قیمت حمل بار توسط کشتی هست  پائین و پائینتر میرود . عامل عمده تآثیر گذار بر این شاخص اینست که هر گاه اقتصاد جهانی رونق یابد و تقاضا برای حمل کالا بیشتر شود میانگین قیمت حمل بالا میرود و هرگاه به واسطه رکود اقتصادی و تجاری  حمل بار کمتر باشد قیمت هم پائین تر میرود  .  ببینید در این سه سال از کجا به کجا آمده . تنها از ابتدای سال کنونی میلادی که شاخصهای سهام به شدت افزایش یافته این شاخص 58 درصد کاهش داشته . این هم یک نمونه دیگر از این دو دنیای متفاوت .

توجه به اینگونه درون مایه ها (فاندامنتال ) در بازارهای جهانی و ملاحظه تکنیکهای نموداری و نشانگر ها ( اندیکاتور ) مرا به این نتیجه میرساند که اقتصاد واقعی جهانی بسیار صدمه پذیر هست و شاخصهای سهام با این چنین زمینه ای جای بلندپروازی خیلی بیشتری ندارند و به زودی همچون بهمنی به سراشیبی خواهند افتاد . البته ممکن است بعد از مدتی به هر دلیلی باز هم کمی بهبود یابد ولی تا
کف نهائی  قیمت  راهی بس طولانی پیموده خواهد شد . و در این صورت فلزات صنعتی مانند مس و قیمتی همچون طلای جهانی  و نفت  و مسکن و کالاهای مصرفی هم کاهش سنگین و طولانی مدتی را تجربه خواهند کرد . و مهمتر اینست که بدانیم پیامدهای اجتماعی و سیاسی چنان رویدادی چه خواهد بود . به باور من یک قانون کلی وجود دارد و آن اینست که همراه و به دنبال خرابی اقتصاد و درآمد ، به ویژه هنگامی که خودش را در سقوط قیمت سهام جلوه گر کند ، خشم ، عصبانیت و نابردباری و سرانجام شورش و جنگ در پی خواهد آمد . خرابی اقتصاد و تنگنای مالی همه ملاحظات و مصلحت اندیشی ها را کنار خواهد زد و شمشیر داد و بیداد و عدالت خواهی و به همراهش  شوق ویرانگری و تاراج را بر جامعه حاکم خواهد کرد . از هم اکنون آغاز این روند دردناک را در همه جای دنیا میبینیم  . و آنگاه که این حالت پر شتاب تر شود به باورمن فشار ویرانگریش در وحله اول بیشتر متوجه خاورمیانه و به ویژه سرزمین عزیز ما ایران خواهد شد . پس بر ما  وجهانیان  ایراندوست  میباشد که از هم اکنون این طوفان پیش رو را ببینیم و اگر چه نمیتوانیم مانع وقوع آن شویم ، تا جای ممکن از دامنه خسارتش بکاهیم و انگیزه این نوشته همین است .

رشید دمهری


پیوست اول

یکشنبه 7  اسفند  1390   26 فوریه  2012

طی دو سه ماه اخیر آنچه بیش از همه مورد توجه بازارهای پول و سهام و واوراق قرضه و طلا و نقره و سایر فلزات قیمتی و صنعتی  و نفت قرار گرفته موضوع اعطای وام توسط بانک مرکزی اروپا به حدود 500 بانک واجد شرایط اروپائی  میباشد . البته با گرفتن وثیقه سقفی برای این وام در نظر گرفته نشده  . این عملیات با نام اختصاری  LTRO  و عنوان  long term refinancing operations و به هدف کاهش فشار بر روی بانکهای بدهکار اروپائی و همچنین کم کردن نرخ بهره اوراق قرضه دولتی کشورهای بدهکار مانند یونان ، پرتقال ، اسپانیا و غیره و نهایتآ جلوگیری از عمیق تر شدن روند طبیعی بحران اقتصادی اروپا میباشد . اولین عملیات وام دهی 21 دسامبر سال  2011 صورت گرفت که 489 میلیارد یورو تقاضا و پرداخت شد . چهارشنبه این هفته  29  فوریه دومین نوبت اعطای وام سه ساله با نرخ بهره یک درصد میباشد . حدس و گمان پیرامون حجم این عملیات و پیامد های آن فراوان است .   اغلب تیتر رسانه ها و بسیاری از تحلیلها این اقدام بانک مرکزی اروپا را مثبت و افزایش چند ماه اخیر تقریبآ همه آن بازارها را به همین تزریق ها  نسبت میدهند  .  سوای هر نتیجه ای که  این حراج پولی داشته باشد ، به تصور من یکی دو روز زوتر یا دیرتر و یا همزمان با اجرای این عملیات همه بازارهای عمده یعنی شاخص های عمده سهام مانند داوجونز و فلزات قیمتی و صنعتی و نفت و غیره کما بیش واکنش منفی نشان خواهند داد . واین آغازی میشود برای سقوط  دست کم مرحله ای همه آنها و افزایش قدرت دلار آمریکا به ویژه در برابر ارزهای عمده اروپائی  و تا مرحله بعد که ببینیم باز چه برگی رو خواهند کرد .

رشید دمهری


پیوست دوم

یکشنبه  14 اسفند  1390  4 مارس  2012

درست بعد از اینکه بانک مرکزی اروپا در روز چهاشنبه 29 فوریه وامی به مبلغ 523 میلیارد یورو به بیش از  800  بانک  پرداخت کرد و در رسانه ها به عنوان عامل مهمی برای رشد اقتصادی اروپا و جهان قلمداد شد  ،  شاخصهای سهام و فلزات و نفت و یورو و غیره  ، بدنبال یک افزایش لحظه ای ، شروع کردند به ریزش . در این میان فرو غلتیدن سهمگین  طلا و نقره موجب حیرت بسیاری از تحلیلگران تکنیکال ؟  و فاندامنتالیست  ؟   شد .  طلا تنها طی دو سه ساعت همه آنچه را در طول یک ماه بدست آورده بود از کف داد و نقره در همین مدت 7 درصد کاهش یافت . مطابق معمول  در چنین هنگامه ای که عامه مردم و مراجعشان و همینطور رسانه های عمومی دنبال بهانه یا توجیه میگردند  ، متهمی بهتر از برنانکه رئیس بانک مرکزی آمریکا پیدا نشد .  فراوان گفتند و نوشتند که این آقا یک چیزی گفت یا نگفت و باعث فرو ریختن طلا و نقره شد وگرنه اینها پتانسیل بالا رفتن داشتند و اینها را تحلیل مینامند و پیروانشان هم کم یا بیش آرام میگیرند .
 سوای اینها  و به باور من ، علاوه بر عوامل متعدد دیگر ،  شدت سقوط  طلا و نقره در روز چهار شنبه و نیز افزایش نرخ بهره کوتاه مدت دلار آمریکا طی دو سه ماه اخیر و عدم پیروی شاخص حمل ونقل ( Dow Tranceports ) از داوجونز صنعتی طی دو ماه اخیر و همچنین ضعف  یک ماه اخیر شاخص  ( Russell  2000 ) نشانه های آشکاری هستند از نزدیک بودن فروکش بسیار تند و طولانی همه شاخصهای عمده جهان و حتی غیر عمده مانند شاخص کل بورس تهران که پیامدهایش هم در سونامی 2012 بیان شده  .  آنگاه که شاخص های جهانی سهام حرکت طبیعی خود را که هدفش در نهایت برگرداندن سلامت و تعادل به بازارها و اقتصاد جهان است آغاز کند همه فلزات قیمتی و صنعتی و نفت و غیره هم به ناچار و کم یا بیش از شاخصها پیروی خواهند کرد .  بانکهای مرکزی اروپا ، آمریکا ، ژاپن  ، چین و انگلیس وغیره مدتهاست دارند همه تیرهای ترکش خود رها میکنند تا بخیال خود مانع رفتار طبیعی بازار شوند . هنگامی که سرآمدان علمی و عملی پول و اقتصاد ؟  گمان میکنند و بر این گمان سماجت میکنند که با چاپ  پول بی پشتوانه و یا اعطای وام و اعتبارات سربه فلک کشیده میتوان اقتصاد و زندگی مردم را بهبود بخشد دیگر از رسانه ها ی عامه پسند و مفسران ریز و درشت و خود مردم چه توقعی میتوان داشت .

چی بهتر از این !



پنج شنبه ۲۹ دی  ۱۳۹۰

مدتهاست در جستجوی شعری که شایسته پهلوان نیک سرشت روح الله داداشی باشد بودم که امروز با سروده هائی به نام مهناز شفیعی روبرو شدم  .  حض کردم  ، هم از روحیه و هم از بیان زنده و دلنشینش  . احساس سربلندی هم کردم  از وجود چنین ستاره هائی  که  روشنی بخش این سرزمینند  .  سروده هایش نشان از ذوقی سرشار و روانی سالم و صیقل خورده در چم و خم روزگار میدهد .  روانی که جور کشیده ولی تن به تباهی نداده  . فراوان هم  از دست داده  ، تا نام را به ننگ نیالاید .  بدون عزت نفس مرده ای هستیم  که رنج زنده نمائی را میکشیم  .  البته ممکن است  تندی سرود ه ها بر نرمیش بچربد   ولی عادت من است که ابتدا  قسمت پر لیوان را گرامی دارم .  
 این نگاه من بود ، شما چطور ؟   پس این شما و این هم چند تا ئی  که من برگزیدم


داداشی

آدم مثبت
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
رشید دمهری

هرچه باشیم   گلهای یک گلستانیم






هرچه باشیم    گلهای یک گلستانیم

 
یکشنبه  4   دی   1390       25 دسامبر  2011

 
 به ویژه  در سالهای اخیر بر سر اینکه ما آریائی هستیم یا ترکیبی گونه گون ؟  ایرانی اصیل کیست و که نیست ؟  کدام اندیشه سیاسی یا دینی برحق است  یا ناحق ؟   و بسیاری از اینگونه  اختلاف ها ، جدل و کشمکش  به تندی گرائیده  .  برخی از هم میهنان ما رنج میبرند و یا بر خود ننگ میدانند که در ایران به زبان ترکی و مغولی و عربی هم گفتگو میکنند یا مردمانی از نژاد عرب و مغول و غیره هم در ترکیب خود داریم  . اینها را وصله نچسب و یا به نوعی ستون پنجم دشمنان ایران میدانند که خود و اعوان و انصارشان ضعف و تباهی برای ایرانیان به گفته آنان اصیل به بار آورده اند .  بیگانگانی هم که طمع به ایران دارند از این گونه اندیشه های نه همگانی ما نهایت استفاده را میبرند و در تدارکند تا شاید سرزمین ایران را باز هم کوچکتر کنند یا اگر شد به کل آنرا با دست خودمان از هم بپاشند . ما نمیتوانیم ضعف و کج اندیشی خود را با بیان نفرت مبالغه آمیز و شعار علیه بیگانگان ، پنهان کنیم  . اگر به جوهر و پس و پیش رویداد های ایران نگاه کنیم میشود دید که ما ایرانیان از اسکندر و اعراب و غرب و شرق و شمال و جنوب به واقع شکست نخورده ایم  .  ما از خودمان شکست خورده ایم  .  ما بیگانگان را تشویق کرده ایم و راه و چاه را نشانشان داده ایم و شرایط داخلی کشور را برای آنان آماده کرده ایم  . همه این خود زنی و خود ستیزی ها یکی از محصولات سیکل یا چرخه برگشت تمدن ایرانی است که البته پایانی دارد . ولی این روحیه منفی هیچگاه تمامن چیره نشده ، هیچگاه پاک باخته نشدیم . روان سالم و خرد نهادینه شده در این ملت همواره زنده و پایدار بوده و اگر چه پاره هائی از این سرزمین و فرهنگش را از دست داده  ولی بنیان و مایه اصلی آنرا پاسداری کرده .

 برمیگردم به آن تفاوت ها  یا به گفته برخی تناقض ها  که اگر ملت  ایران نتواند به درستی بر آن اندیشه کند  ، عوض بهره مندی از خیر ذاتی  تنوع  و گونه گونی مردمانش ، زهر کج اندیشی خود را باز هم خواهد چشید .
از جغرافیای ایران شروع میکنم . ما از همه گونه آب و هوائی که هر یک ویژه مناطقی از کره زمین است یک جا و در یک کشورنه چندان بزرگ همچون کلکسیونی بهره مندیم . این کم نعمتیست ؟ بی همتا نیست ؟

 به کلکسیونی دیگر نگاه کنیم :

بنا به گفته پژوهش گران از صدها هزار سال پیش در ایران مردمانی زندگی کرده اند که آنها را بومیان ایران مینامند . بعدها مهاجرانی دیگر که آنها را آریائی میخوانند هم به این سرزمین وارد شدند که درست تر است بگویم ایران را با زور و جنگ تصرف کردند و در نهایت با قدیمی ترها سازش کرده و ترکیب شدند و هنر و توانائی خود را در خدمت آباد کردن این سرزمین قرار دادند . بعد ها عرب و مغول و اروپائی هم به این سرزمین هجوم آوردند و تلاش کردند ایران را از آن خود کنند  که نشد و حتا وارونه شد و ایرانیان آنها را آن خود کردند . سوای اینکه هر کدام چه خیر و شری برای ایران داشته اند نتیجه این شده که حالا ترکیبی چند نژادی و زبانی  و قومی  شده ایم شبیه همان آب و هوای متنوع و از همه رنگ ایران . و این تنوع ها هم نه ضعف بلکه قوت ، زیبائی و بزرگی این ملت را میرساند .

مقایسه هائی  تا واقع بینانه ترهستی کنونی ایران را دریابیم :
 
 آهن ، مس ، روی و سرب و غیره هر کدام خواص منحصر به فرد خود را دارند ولی ترکیب ویژه و استادانه اینها آلیاژی را به وجود میآورد که بسیار کاراتر و مقاوم تر از تک تک آنهاست .

داروخانه ای که تنها یک نوع دارو دارد بهتر میتواند با ناخوشی ها مقابله کند یا آنکه انواعش را در گنجینه خود دارد ؟

در یک خوراک خوب انواع موادی به کار میرود که هر یک به نوبه خود مجموعه غذا را خوش خوراک و مفید و معتدل میسازند .  ما زرد چوبه را به تنهائی نمیتوانیم مصرف کنیم ولی در ترکیب شوربا هم خودش و خواصش به بدن میرسد و هم بقیه اجزای خوراک را  خوش گوار میکند .
ترکیب مناسب و متنوع ، کل فرآورده را بهتر میکند هر چند که اجزایش نوعی ناسازگاری با هم داشته باشند که این اختلاف هم نه بد بلکه اگر به اندازه باشد خوب و سازنده است .

 در واقع ایرانیان آن بخش از انواع نژادها و ملل را، به همراه گویش ها و فرهنگ هایشان  ، که شایستگی ،  وفاداری  ، و قدر دانی خود  به این سر زمین و فرهنگش  نشان داده اند  ، هم پذیرا شده اند واینها نشان از ظرفیت بالای هسته اصلی این ملت و فرهنگ جهان بین و جهان گرایش دارد . واین تنوع نژادی و زبانی و دینی و سیاسی و عقیدتی که در نگاه اول و سطحی منفی مینماید درست برگ برنده ما و همان آلیاژی هست که توش و توان بیشتری برای حفظ این سرزمین به ارمغان آورده .

 
اگر با واقع گرا ئی  به همه  رنگارنگی قومی ، زبانی ،  دینی ، مذهبی ، سیاسی ، اندیشه ای و هرچه و هر چه که در زندگی ایرانیان هست نگاه کنیم گلستانی را میبینیم با گل های رنگارنگ  ، که هر کدام زیبائی و کارائی ویژه خود را دارد .  و از چنین گلستانی است که نه تنها همه ایرانیان بلکه جهانیان هم میتوانند بهره مند شوند .
البته اینکه خلق و خوی کل دنیا و آدمیزادش که حاصل خوب و بد تمدن کنونی  است راه ستیز و کینه و جنگ و احیای اندیشه های فرقه ای و به ظاهر مذهبی و غیر مذهبی و چپ و راست  ویرانگری در پیش گرفته حکایت دیگریست که به اشاره در نوشته های قبلی این وبلاگ آمده  و در فرصت بعدی و نوشته های جداگانه شرح حال بیشترش در میان گذاشته میشود .
 با وجود همه اینها باور من  بر اساس دریافتم از فرهنگ و تمدن ایران اینستکه ملت ایران این قابلیت را دارد که در جهان پر آشوب امروز و آینده هم کمترین صدمه را ببیند و هم  راه آبادانی  با دوام با پیروی از برتری طبیعت ،  پیش روی آیندگان قرار دهد . اینگونه نیست که اگر یک تمدنی از اوج  خود  سراشیب میشود  دیگران هم درست همان راه  را بروند .  پس رفت تمدن ایرانی از از اواسط ساسانیان تا به حال همزمان است با پیشرفت نسبی اعراب و مغول و عثمانی و آخر سر غرب و شرق . اگر بنا باشد تمدن غرب فرو کش کند آیا ممکن نیست با آغاز شکوفائی مجدد تمدن ایرانی جبران شود ؟ اگر تمدن و تکامل جامعه بشری میراثی است که بنا به شایستگی مردم زمانه دست به دست میشود آیا ایران مصالح بنیادی پاکیزه کردن خود و کمک به باز سازی مجدد جهان را ندارد ؟

رشید دمهری


رویدادهای ایران و جهان

رویدادهای ایران و جهان

شنبه  ۳ دی ۱۳۹۰

پیوند و نظرها 

ایرانیانِ مدرن ولی سنتی


سه شنبه  21 آذر   1390   12  دسامبر    2011  

گاهی به سایت های دیگر سر میزنم و در بخش نظر دهیش من هم چیزائی مینویسم مثل این نظر در رابطه با نظر سنجی  از ایرانیان آمریکا در باره سیاست ، تحریم  ،  جنگ و حکومت . اصل نوشته و نظر ها هم اینجاست diplomacy-regime-change-or-war

جامعه راه خودش را میرود و ما در خیال خود


اول اینکه گیریم همه ایرانیهای آمریکا مخالف یا موافق جنگ و حکومت باشند ، باز اینها ، هم در صد کوچکی از ملت ایران هستند و هم خارج گود .
دوم این که همین نظر سنجی در همین محدوده باز نشان میدهد ایرانیها تو کره ماه هم بروند باز ایرانیند و میانه ای با سلطه بیگانگان ندارند .
سوم اینکه اکثریت مردم به ظاهر نادان و ندار داخل گود هستند که آینده ایران را رقم خواهند زد و نه گروه های اجتماعی میانه به بالا که در خارج هوس دموکراسی هائی مثل آلمان و فرانسه را در سر میپرورانند .
بروید پای درد  دل همان آمریکائیها و فرانسویها و سایر جوامع مثلا دموکرات بنشینید و ببینید خود آنها چه میکشند از این دموکراسی بازی ها ؟
حرف آخر اینکه به فرض همه ایرانیهای داخل و خارج یک چیز را بخواهند ، این دلیل یا تضمین رسیدن به خواسته هایشان میشود ؟ چون همه ایرانیها سی و خورده ای سال پیش آرزوی دموکراسی و پیشرفت و عدالت داشتند ، برآورده شد ؟ یا چون به تازگی مصریها و لیبیائی ها و غیره هم  هوس کردند چنان بشود همان خواهد شد ؟
تحولات جامعه راه و رسم خودش را دارد ، مسیر طبیعی خودش را میرود چه همه خوشمان آید یا بدمان .
 
 
یکشنبه 19  آذر  1390       10  دسامبر  2011

سرانجام 26 کشور  پیشنهاد آلمان و فرانسه ،  برای اصلاح پیمان اتحادیه اروپا  ،  را تآیید و تنها انگلستان با آن مخالفت کرد .

یک زمانی خانم  تاچر نخست وزیر سابق  انگلیس در  مخالفت با پذیرش  یورو به جای پوند گفته بود  :  ما در صندلی هواپیمای بدون خلبان نمی نشینیم .

به عبارتی دیگر انگلیس در هواپیمائی مینشیند که خود خلبانش باشد  ، و نه کمک خلبان چه رسد به سرنشینی ساده .

این مخالفت  آقای  دیوید کامرون  به تصور من هوشمندانه  و در جهت منافع دراز مدت انگلستان بود .
ماه عسل خانم مرکل و  جناب سارکوزی هم  خبر از پیوندی  بادوام نمیدهد .


ادامه نوشته

معمای سمت یابی






معمای سمت یابی

 

یکشنبه ۱۳ شهریور ۱۳۹۰         ۴ سپتامبر ۲۰۱۱

 

 پرسشها و مطالب اساسی و سرنوشت سازی توسط یکی از مراجعه کنندگان کنندگان به این وبلاگ مطرح شده  .  این پرشسها به واقع دل نگرانی و بلاتکلیفی بیشتر مردم دنیا را هم منعکس نموده  .  انبوه اطلاعات ضد و نقیض رسانه ها هم   که به  فضای آشفته حالی  و سرگردانی  موجود  دامن  زده .
به این پرسشها توجه بفرمائید :

با سلام و ضمن تشکر از اطلاعات مفید اقتصادی که مرقوم فرمودید در این خصوص دو سوال به ذهنم رسید که پاسخ جنابعالی مزید امتنان خواهد بود.

1- در مطلبی که نوشتید به بازگشت دلار و تقویت آن در سال های آتی و پس از رکود اشاره کردید. تکلیف آن همه بدهی آمریکا (15 تریلیون) و تزریق و چاپ پول( QE1-2 ) چی میشه؟ به عبارت دیگه پشتوانه بازگشت قدرت به دلار، چه خواهد بود؟ با توجه به سقوط دلار و دوران رکودی که در آمریکا پیش رو است و اینکه اکثر کشورهای پیشرفته (که آمریکا به آنها مقروض است) از سقوط دلار متضرر خواهد شد آیا تمایل برای جایگزین شدن دلار با مثلا SDRs (اطلاعی راجع به آن ندارم) یا یورو یا یک پول دیگر وجود دارد؟

2- کارشناسان در مورد وضعیت پیش رو در آمریکا از نظر اقتصادی حالت های مختلفی مثل Inflation - deflation - stagflation - hyperinflation مطرح می کنند (که فقط در مورد تورم یا inflation اطلاعات دارم و برایم قابل فهم است) به نظر شما کدام وضعیت بر سیستم اقتصادی آمریکا و اروپا حاکم است و تاثیرش بر اقتصاد ایران چه خواهد بود؟ و آیا میتوان از این شرایط به عنوان یک فرصت استفاده کرد؟ به عبارت دیگر در یکی دو سال آتی آیا گزینه ممتازی برای سرمایه گذاری وجود دارد؟

با تشکر

و مسائل مطرح در ایران

ضمن سپاس از ابراز لطفی که به بنده داشتید و ضمن تشکر مجدد از اطلاعات بسیار مفیدی که در اختیارگذاشتید. می خواستم با مزاحمتی دوباره، نظر جنابعالی را نسبت به دو مسئله مهم که از دیرباز موضوع بحث کارشناسان اقتصاد کشورمان بوده و چندی است خیلی جدی شده را جویا شوم.

1-تا آنجا که من اطلاع دارم، قیمت واقعی ارز (دلار) در کشورمان بر اساس عرضه و تقاضای واقعی تعیین نمی شود و بانک مرکزی است که حرف آخر را در مورد نرخ ارز میزند. آیا همچنان سیاست بانک مرکزی در مورد نرخ ارز به همین شکل ادامه خواهد داشت و ارزش ریالی دلار در همین حدود قیمت باقی خواهد ماند؟

2-از آنجا که بخش عمده ثروت و دارایی ایرانیان، در ملک و مسکن است و همیشه این بخش از حساسیت زیادی برخوردار بوده، با توجه به رکود و بحران اقتصادی جهان، آینده بازار مسکن در ایران (حداقل در دو سه سال آینده) را چگونه می بینید؟

با بررسی و تجزیه تحلیل مطالبی که مرقوم فرمودید (معمای جهانی، سردرگمی عمومی) ، میتوان اینطور نتیجه گرفت که یکی از روشهای حفظ ثروت در دوره رکود ضد تورمی (deflation) "افزایش نسبت نقدینگی به دارائی های دیگر" است، تصور میکنم نقطه نظر و راهنمایی جنابعالی در مورد این دو پرسشی که مطرح کردم، در ایجاد آگاهی برای بنده و دیگر هموطنان و آنچه در آینده ای نزدیک در اقتصاد کشور وقوعش محتمل میباشد، بسیار مفید خواهد بود.

با امتنان فراوان



من در چند سال گذشته و کم یابیش در باره این مطالب نظر خود را نوشته ام و میتوانید با مراجعه به نوشته های پیشین و گاه ناتمام از دیدگاهم در باره این مطالب آگاه شوید .
البته گستردگی و دامنه اختلاف نظر ها و ارائه آمار و اسناد خلاف هم  در باره این مسائل به راستی سرگیجه آور است .
من هم مدتهای طولانی حیران بودم که بالاخره حقیقت یا واقعیت کدام است ؟ دنیا به کدام طرف میرود یا خواهد رفت ؟  یک سری آمار و ارقام و مشاهدات در نگاه اول تایید کننده تورم یا inflation  و حتا hyperinflation  یا تورم لجام گسیخته هستند و یک سری دیگر هم نشانه های  deflation  یا کاهش قیمتها و رکود یا پس رفتی جهانی و بیسابقه دارد و کشمکشی ظاهرآ پایان ناپذیر بر سر این دو جهت و سایر تحولات مرتبط ادامه دارد .
به هرصورت نگاه من صرف نظر از کم و زیادش در کل همان هست که در این چند سال بوده و البته کاملآ قابل درک است که این نوشته ها کافی نیست و نوشتن هم بسیار وقت گیر است به ویژه که من سر کلمه به کلمه و جمله به جمله نوشته هایم وسواس به خرج میدهم . هرگاه امکان بیان شفاهی فراهم شود و علاقه مندانی باشند که عشق درک بهتر جهان واقعی را داشته باشند ، میتوانم چندین برابر آنچه در این وبلاگ نوشته ام توضیحات ارائه دهم .
من تا حدی منابع مختلف خارجی را مطالعه میکنم ولی چنانچه از مطالب این دو وبلاگ برمیآید طبع من نه کپی برداری یا پیروی مقلد وار از اند یشه های دیگران بلکه بر مبنای آنچه از فرهنگ و خرد ایرانی فرا گرفته ام تلاشم اینست که بیشتر به بنیاد و ذات امور پی ببرم و در سطح قضایا و دنباله روی از افکار عمومی روز درجا نزننم و نهایتآ از خود اندیشه ای ارائه دهم که اگر هم امروز مورد پسند واقع نشود بعدها نشانه کوچکی باشد از شعور و فرهنگ والا و اصیل ملت ایران .
و این هم مختصری در باره پرسش های مطرح شده :


  • یک مطلب به تصور من اساسی که تا کنون هم ندیده ام  در جائی بیان شده باشد و شاید هم اصلآ مطرح نشده اینست که آمریکا به نظر من یک کشور نیست دست کم به معنای متعارف کلمه و آنچه ملت آمریکا نامیده میشود هم  بیشتر به هفتاد و دو ملت شبیه است که خوب یا بد روزگار آنها را در یک منطقه گرد آورده  .   به بیانی دیگر  آمریکا شبیه مجمع عمومی ملتهای دنیا است و 400 سال زمانی بسیار کوتاه است که مردمانی بشوند ملت  .  در این رابطه میتوانید به نوشته ناتمام :  آمریکا ، سپر بلای اروپا   و انتخابات آمریکا ، گزینش رئیس جمهور دنیا   مراجعه فرمائید .  دلار آمریکا هم پول تنها مردم آمریکا نیست . دلار در درجه اول پول و پس انداز مردم جهان است . وقتی دلار را  ثروت مردم آمریکا بدانیم منطق و نتیجه گیری های خاص خودش را بدنبال دارد و اگر اندوخته  مردم  دنیا باشد حکایت چیز دیگری از آب در میآید .
  •  
    غیر از پس انداز کردن ،  مردم و دولتهای دنیا هم بیش از سی سال است به نحوی فزاینده و پرشتاب به دولت و مردم آمریکا پول قرض میدهند . معنی این کار چه میباشد ؟ در نوشته ( دلار مشکل آمریکا یا دیگران ) توضیح بیشتری داده ام . هرکه مایل است قدم رنجه فرماید . و تصور میکنم سرانجام بخش بزرگی از اصل و فرع این بدهی ها به ویژه به دولتهای خارجی پرداخت نخواهد شد و آنها هم چاره ای جز پذیرش و مصالحه ندارند .

  • پرسش کننده محترم از قول من نوشته است :
    در مطلبی که نوشتید به بازگشت دلار و تقویت آن در سال های آتی و پس از رکود اشاره کردید.
    در نوشته هایم چنین چیزی وجود ندارد .
    نظر من این بوده و هست که رکود و پس رفت اقتصاد آمریکا و همینطور اروپا و دیگران بسیار نا بسامان تر از آنچه تا کنون شده خواهد شد ، و با وجود این دلار آمریکا قوی ترین پول در بین پولهای عمده جهان در آینده پیش رو دست کم در همین یکی دو سال آینده خواهد بود و جایگزینی هم در حال حاضر نخواهد داشت . به عبارت دیگر با غلتیدن اقتصاد آمریکا به رکود شدیدتر از آنچه هست ، که به باور اغلب تحلیلگران با سقوط بیشتر ارزش دلار و حتی بی ارزش شدن آن همراه خواهد بود ، پیشبینی من اینست که در این صورت هم دلار نیرومند تر خواهد شد .
  • اگر تصورکنیم دلار پشتوانه ای ندارد یورو و ین ژاپن که پولهای دوم و سوم جهانند  وضعیتی به مراتب بد تر دارند .  ژاپن و چین ذخیره بزرگ ارزی به دلار دارند ولی به بهای کوهی از بدهی های داخلی  .  به معنی ساده تر چین و ژاپن و بسیاری از کشورهای دیگر بخش مهمی از درامد ارزی خود را به دلارو به صورت قرض دادن به دولت آمریکا  نگه داشتند و عوض آن ین و یوان چاپ کرده و دست مردم دادند .  به لحاظ انسجام و استحکام نیز ، وحدت پنجاه و چند ایالات متحد آمریکا هم هرچه باشد از استحکام و تمرکز نسبی بیشتری از اتحادیه سرهم بندی شده و در حال فروپاشی اروپا دارد .

  • inflation یعنی تورم یا گرانی عمومی و نه هرگونه تورمی . دنیا در عصر تورم عمومی قرار ندارد ، قیمت مسکن که بزرگترین بازار جهان است حدود پنج سال است که در آمریکا واروپا و بیشتر کشورهای جهان مرتبا کاهش میابد . شاخص های عمده سهام در دنیا از آمریکا گرفته تا اروپا و چین و ژاپن و غیره بسیار پائین تر از اوج سه سال پیش است . قیمت کالاهای صنعتی مصرفی عمومآ افزایشی نداشته ، حتی بیشتر کالاهای تکنولوژی بر مانند کامپیوتر و گوشی همراه با توجه به کارائی بسیار بالاتر نسبت به چند سال پیش در واقع پائین آمده . تنها فلزات صنعتی و قیمتی و نفت و غیره که به کمادیتی معروفند تا کنون افزایش زیادی داشته اند که آنهم نه به دلیل تقاضای مصرفی بیشتر بلکه به واسطه نرخ بهره در حد صفر و تزریق اعتبارات هنگفت بوده . این پولها ، از آنجا که تولید اشباع شده  و طرف تقاضای کالاهای مصرفی  ناتوان  ،  به ناچار سمت کمادیتی و به ویژه طلا رفتند و با انجام معاملات عمدتآ کاغذی مانند futures و مشتقات یا derivatives افزایش تندی به خود دیدند که اینها هم بعد از تکمیل ظرفیت به کاروان کاهش یا سقوط قیمتها خواهند پیوست . کوتاه سخن اینکه به باور من دنیا مرحله پس رفت اقتصادی همراه با کاهش قیمتها یا deflation را آغاز نموده و تا سرانجامش راهی دراز در پیش است .  رکود یا پس رفت در ذات خود و به زبان ساده نوعی خانه تکانی میباشد که سرانجام شرایط را برای پدیدار شدن مرحله نوینی از رشد متعادل اقتصادی و اجتماعی فراهم میسازد . در شرایط کنونی بهترین روش حفظ ثروت افزایش نسبت نقدینگی به دارائی های دیگر هست .

  • جای گزین نمودن دلار آمریکا با سبدی از پولهای کاغذی عمده جهان یا با پول عمده دیگری و یا با طلا  که مورد بحث بسیاری است به نظرمن و دست کم حالاحالاها  شدنی نیست .  دنیا در حال حاضر به سمت واگرائی و تفرقه و نه همگرائی بیشتر ، گرایش دارد و در چنین شرایطی صحبت از ایجاد پول تازه جهانی زمینه واقعی ندارد . البته SDRs یک سیستم تنظیمی مبادلات پولی است که مدتها است توسط صندوق جهانی پول اجرا میشود و ربطی به پول واحد جهانی ندارد . طلا به لحاظ حفظ ارزش دراز مدت  و نه  نوسان های مرحله ای قیمت آن  همواره پول واقعی بوده و هست چه آنموقع که رسما و عملآ پشتوانه پول کاغذی بود و چه در چهل سال اخیر که از آن مقام قانونی برکنار شده .
  •  
    ایران هم از تحولات جهانی تآثیر خواهد پذیرفت به ویژه که عمده درامد این کشور از نفت میباشد ، منتها تآثیر پذیری ایران با تآ خیر زمانی همراه است .   درمورد ریال قبلآ نظر خود را وبلاگ   دورنما  بیان کردم .   گویا نیروهای ذینفعی از طریق بانک مرکزی در پائین نگه داشتن نرخ تبدیل ریال به دلار تلاش زیادی انجام میدهند . این دستکاری ها میتواند تآثیر کوتاه مدت و حتی میان مدت بر نرخ دلار داشته باشد ولی در طولانی مدت این شرایط عمومی اقتصاد کشور و چگونگی درامد و هزینه های ارزی است که تکلیف را معلوم میکند وهمه فشارهای بازدارنده را با جهش در قیمت دلار جبران میکند  .  بانک مرکزی حرف آخر را نمیزند و نمیتواند بزند  بلکه اینگونه وانمود میشود ، و سرانجام چاره ای ندارد جز دنباله روی از بازار واقعی که بر محور عرضه و تقاضا میچرخد .  یکی از عواملی که از حدود ده سال پیش موجب پائین ماندن نسبی قیمت دلار  شده  و شاید هیچ گاه مورد توجه تحلیل گران واقع نشده  تجارتی پولی به نام currency  carry  trade  میباشد که تا هنگامی که تفاوت فاحش بین نرخ بهره پولهای عمده جهانی و ریال ایران وجود دارد موجب ورود مبالغی هنگفت از ارزهای خارجی به ایران میشود  .   با این وجود به تصور من نرخ تبدیل ریال و دلار از قیمت کنونی حدود 1200 تومان طی ماه های پیش رو به بالای 1500 افزایش پیدا خواهد کرد .  تنها در صورتیکه نظام اداره مملکت تغییر کند و یا در آن اصلاحات اساسی روی دهد بطوریکه روابط با دنیای خارج عادی شود و امکان ورود سرمایه به ایران فراهم شود ارزش ریال در برابر دلار و سایر ارزهای خارجی به شدت افزایش خواهد یافت .
  • در مورد قیمت مسکن :
    تا چند ماه آینده ممکن است قیمت مسکن کمی (  حدود ده درصد ) افزایش یابد ولی سال و سالهای  آینده مجددآ با کاهش قیمت روبرو خواهیم شد .  به نظر من بعد از چندین دهه افزایش در تابستان  1387  قیمت مسکن به اوج تاریخی خود رسید و از آنجا مرحله کاهش طولانی مدت خود را شروع کرده  و فعلآ در مرحله اصلاح قیمت و آماده شدن برای شروع مرحله دوم سقوط قیمت مسکن میباشیم .


    با امید به اینکه به یاری خرد ایرانیان ، سرزمین ما از طوفان حوادث جهانی پیش رو کمترین صدمه را ببیند واین انتظاری بی اساس و از سر احساس نمیباشد .

    برای جستجوی راحت تر مطالب این وبلاگ به فهرست موضوعی مراجعه شود .

    انشاء و نه مفاهیم اساسی و پیشبینی های  این یا هر نوشته دیگری ممکن هر زمان اصلاح و افزوده شود .

    اگر نظری  یا  پرسشی هست در بخش نظر دهی یادداشت بفرمائید و کمتر از ایمیل استفاده کنید  .


    رشید دمهری



  • روح الله داداشی ، جهان پهلوانی که شایسته اش نبودیم







    روح الله داداشی ، جهان پهلوانی که شایسته اش نبودیم

    یکشنبه  2  مرداد  1390       24  جولای  2011


    310355_203760933030630_100001901732000_483639_254803677_n.jpg

    به چند ناخوشی
    مبتلا شده ایم  :

    یکی اینکه اگر ملتی  شایسته پهلوانانش 
    نباشد نصیبی جز شرمندگی و خواری
     ندارد

     دیگر اینکه ما تباه شده ایم و ظرفیت پهلوانانی
    چون غلامرضا  تختی  و 
    روح الله داداشی را نداریم 


    کوچک و فرومایه هم شده ایم و شگفت نیست که
    جوانمردان و آزادگان ازاین
    آلودگی ها رخت بربندند

    سه دیگر اینکه حریصانه و حقیرانه ، به  تنها لقمه ای
    نان
    حلال یا حرام  دلخوش هستیم و ناخوشی ما هم از همین
    تنگ نظری مایه میگیرد


    تا چنین است جز ننگ  و نیستی پیش رو نیست

    حال ما که چنین است ، سیاست  و کشورداریمان
    هم همینست

     گویا نفرین حافظ  دامن ما را گرفته

    همای  گو مفکن  سایه  شرف  هرگز

    برآن دیار که طوطی کم از زغن باشد
    ادامه نوشته

    ضرورت سامان یابی فعالیت در بازار ارز و  مالی جهان

     

    ضرورت سامان یابی فعالیت در بازار ارز و  مالی جهان

    یکشنبه  ۲۸  فروردین  ۱۳۹۰      ۱۷   آوریل  ۲۰۱۱

    طبق اطلاعیه سازمان بورس و اوراق بها دار ایران  اطلاعیه سازمان بورس    فعالیت معامله گران و واسطه ها در بازارهای جهانی غیر قانونی اعلام شد . در توضیح این اقدام دلایلی نسبتأ  درست اما یکجانبه  و با نادیده گرفتن لزوم شرکت ایرانیان در بازارهای جهانی  ، که برای کشور ما اهمیت زیادی دارد   .  در ضمن  چه در این اطلاعیه و چه در سایر اظهارات چنین وانمود میشود که گویا همه اهل این حرفه سو ء استفاده کننده یا فریبکار میباشند و هیچ گونه قدر شناسی هم  از خدماتی  که معامله گران و واسطه های صدیق انجام داده اند   صورت نگرفته  .  در این رابطه این مصاحبه     فارکس گلد کوئست نیست   را بسیار روشنگر  یافتم  . 

    کسی از مقامات مسئول به روی خود نمآورد که در درجه اول  این تحلیل گران ، و تکنسین های بازار ارز ،  طلا و سایر بازارهای مالی جهانی بودند که فرهنگ ، ابزارهای مالی و انواع سیستمهای نمودار شناسی را با هزینه کردن از جیب و عمر خود با هر زحمتی شده و با تحمل انواع  فشارهای قانونی و غیر قانونی ، خود فراگرفتند و به ایرانیها هم شناساندند . اینها سرمایه این مملکتند  که به بهانه  وجود عده ای کلاه بردار که در جاهای دیگر هم کم نیستند ،  مورد بی مهری قرار میگیرند .  

    ادامه نوشته

    در جهان چه میگذرد ؟



    در جهان چه میگذرد ؟



    پنجشنبه  14 بهمن 1389   3 فوریه  2011

    رویدادهای مصر نه تنها بیشترین توجه جهانیان را به خود جلب کرده بلکه به نظر من بهترین بیانگر یا الگوی حال و هوای دنیای کنونی میباشد . شورشهای مصر بیش از آنکه پدیده ای داخلی باشد یک رویداد جهانی است . چرا ؟
    به تدریج یک به یک مشکلات مصر یا اتهاماتی را که به دولت آن کشور و به ویژه به شخص آقای حسنی مبارک نسبت میدهند را مورد بررسی قرارمیدهم تا  ببینیم  اتهام زنندگان بخصوص خارجی ها
    خود چه ها  که نکرده اند .
    ضرورت وقوع شورشهای کنونی و گسترش مرحله به مرحله آن  در مناطق گوناگون جهان و در ابعادی بسیار بزرگتر و ویرانگرتر از مدتها پیش در این وبلاگ مورد توجه واقع شده . در نوشته های متعدد و به استناد وضعیت سیستم اقتصادی و پولی حاکم بر دنیا  ، رکود اقتصادی دامنه دار کنونی  ، گسترش تباهی و تن آسائی ، رشد غیر قابل تحمل انواع تضادهای ناهم ساز در تمدن کنوی بشری  ،  ناگزیر بودن شورشهای اجتماعی و سپس جنگها را مطرح نموده ام . این شورشها و جنگها به شمال افریقا وخاورمیانه محدود نخواهد ماند بلکه دامنه آن به سراسر اروپا هم خواد کشید ضمن اینکه آمریکا ، چین ، روسیه و سایر کشورها هم بی نصیب نخواهند شد . منتها فعلأ بزرگتر ها  یعنی اروپا به رهبری انگلستان و با جلو راندن آمریکا که هنوز خاسته و ناخواسته تحت هدایت و رهبری کشور انگلستان میباشد ،ترجیح میدهند برای نجات خود   رفقا یا رقبای کوچکتر را قربانی کنند . مشکلات اصلی از خود اروپا و آمریکا منشآ میگیرد .  در این رابطه مطالبی برای ادامه  نوشته های  :   یک زنجیره  ، اروپا وحکایت سنگ بزرگ ، و آمریکا سپر بلای اروپا  ،  یاد داشت کرده ام که فرصت نشد مرتب و ثبت کنم .
     
    ادامه نوشته

    بورس تهران کدام رکوردها را میشکند ؟

    بورس تهران کدام رکوردها را میشکند ؟

    یکشنبه ۱۰  بهمن ۱۳۸۹    ۳۰ ژانویه ۲۰۱۱

    رکوردهای  :  رشد اقتصادی ؟    کارائی مدیریت ؟    توسعه تکنولوژیک و بهره وری در مقیاس جهانی ؟    و سرانجام رفاه اجتماعی بیشتر  ؟     یا انتخاب آگاهانه مردم  به عنوان بهترین یا امن ترین محل برای سرمایه گذاری  ؟ 

      ویا :   رشد حجمی ، وابسته  ، و ناپایدار اقتصادی ؟   تورم بی محابا و ناچیز شدن ارزش ریال ؟ ضعف مدیریت ؟   سستی در بخشهای مسکن ، طلا و ارز ؟   هدایت نقدینگی به بورس ؟   یا هجوم خود به خود ، تقلیدی  ،  و هیجانی مردم به سهام  ؟


    ادامه نوشته

    حذف یارانه ها ، ضرورت گریز ناپذیر  ایران


    حذف یارانه ها ، ضرورت گریز ناپذیر  ایران

    یکشنبه 28  آذر  1389    19  دسامبر  2010


    اینکه طرح کنونی حذف یارانه ها چه عیب و ایراداتی  دارد و یا اینکه جایگزین کردن نوعی رایانه با نوعی دیگر است ؟  به چه نحو اجراء خواهد ؟ چه بخش های جامه از آن استفاده  یا سوء ااستفاده خواهند کرد ؟  در شرایط کنونی کشور ، جامعه تحمل سختی های آنرا خواهد داشت ؟ ساختار دستگاه اجرائی ، قانون گذاری  و قضائی کشور به گونه ای است که چنین بار بزرگی را به مقصد برساند یا نه ؟  آیا هدف نهائی این طرح سپردن امور زندگی به دست خود مردم و کنار گذاشتن سیاست دستوری تعیین قیمتها است ؟  اینها و بسیاری پرسشهای دیگر موضوع این نوشته نیست . این نوشته به اصل مطلب نظری مختصر دارد .

    ادامه نوشته

    رضا سقائی ، لاله ای در گلستان ایران

    رضا سقائی ، لاله ای در گلستان ایران

     

    یکشنبه ۳ مرداد ۱۳۸۹ 

    هنرمند ، با استعدادی هر چه  شگرف و بی همتا ،  باز هم  پرورده مردم و سرزمینش هست . هنر عصاره  زندگی ، تلاشها و مبارزات خود مردم است . پایه ها  ، مایه ها ، و گوشه کنارهای هنر را بینام ونشان ها  از روی غریزه هنری و برای بیان حال و روز  و دلگرمی دادن به خود خلق میکنند . وآنگاه که انسانی با استعداد  سرشار و روحی لطیف مانند رضا سقائی از چنین زمینه حاصلخیزمردمی   سیراب شود  آثار بزرگ وماندگاری  آفریده میشود .

    مردمی که از هنر بی بهره شوند روحیه ایستادگی در برابر سختیها را هم از دست خواهند داد و سرانجام شکست و حتی انقراضشان هم حتمی خواهد بود .  با دارائی و نداری میتوان سر کرد ولی با بی هنری کار به فاجعه میکشد .

      به جرآت و بنابر واقعیات میتوان گفت ایران سرزمینی است با جغرافیائی در مجموع  بی نظیر .  تنوع آب وهوا ، خاک ، پستی و بلندی ، واقع شدن در مرکز دنیای تمدن ، قرار گرفتن در بلندی  نسبت به مناطق اطراف خود و با ارتفاع متوسط ۱۲۰۰ متر از سطح دریا ، ارتباط مستقیم به همه اقیانوسها و بسیاری ویژگی های دیگر شرایطی را پدید آورده که برای حفظ و دفاع از چنین سرزمینی ، تنوع فرهنگی ، قومی ، نژادی و همچنین مرام های عقیدتی و فکری  در این سر زمین یک ضرورت بوده و خواهد بود  .  سرزمینی چنین متنوع  مردمانی گونه گون را شایسته خود میداند  .  قدرت این کشور به تنوعش است  و زیبائیش به نغمه های هزار رنگش  . هنرمند بهترین تصویرگر چنین تنوع و همبستگی ملی  میباشد . 

     

    رشید دمهری

     

    نوروز جهان

    نوروز جهان

    یکشنبه ۱ فروردین ۱۳۸۹   ۲۱  مارس  ۲۰۱۰ 

    سر سال نو  هرمز فروردین            برآسود  از  رنج   روی    زمین

    بزرگان به شادی  بیاراستند          می و جام و رامشگران خواستند

    چنین جشن فرخ از آن روزگار        بمانده  از  آن خسروان   یادگار

    طبع ایرانیان از دیرباز چنین بوده  که به هر اندیشه تازه ای  پی میبردند  خواهان این بودند  همه انسانها هم از آن بهره مند شوند .  تنگ نظری یا تنگ چشمی در فرهنگ این سرزمین چندان جائی نداشته .

     

    ادامه نوشته

    مایکل جکسون ، نگاری که به مکتب نرفت

     

    مایکل جکسون ، نگاری که به مکتب نرفت


    یکشنبه  ۱۴ تیر ۱۳۸۸        ۵  جولای   ۲۰۰۹


               Michael Jackson 1970              


    جامیست که عقل آفرین میزندش               صد بوسه مهربر جبین میزندش

    این کوزه گردهرچنین جام لطیف             می سازد و باز برزمین میزندش


    حدود هفت سال پیش بود که نام مایکل جکسون    Michael  Jackson  را شنیدم واصلأ نمیدانستم  به چه خاطر اسم او بر سر زبانها افتاده است .  بعد ها در سال ۲۰۰۵ در تلویزیون های خارجی دیدم به علت شکایتی مرتب به دادگاه کشانده میشد که اغلب مادرش هم او را همراهی میکرد .  با دیدن گزارش های پر آب و تاب خبری و اتهامات اعلام شده این احساس اولیه به من دست داد که هر که هست آدم درستی است ، راهی میرود که باورش دارد ، به مراکز قدرت و قواعد دیکته شده از مابهتران هم تسلیم نشده .   پس باید مورد آزار قرار میگرفت ، نامش به ننگ آلوده میشد ، از فعالیتش باز داشته میشد و به رشوه خواران و باج گیران میدان داده میشد که به هر بهانه ای او را به دادگاه بکشانند . 

     

    ادامه نوشته

    بحران جهانی و تحولات ایران


      بحران جهانی و تحولات ایران

     

    یکشنبه ۳۱ خرداد ۱۳۸۸           ۲۱ ژوئن ۲۰۰۹

    این نوشته به بررسی عوامل خارجی و داخلی تحولات سیاسی جاری ایران  در سطح  کنش و واکنش های  مقطعی  داخلی و جهانی  ،  سوای مسائل دراز مدتی  که  دامن گیر جامعه جهانی به عنوان کل و ایران به مثابه جزء شده  ، میپردازد  .

    زمینه جهانی

    به دنبال رکود اقتصاد جهانی  ، مخالفت نسبتأ گسترده ای نسبت به دولت ها ابتدا در آمریکا و سپس در سایر کشورهای اروپائی و غیره پدیدار شد بطوری که  این رکود نقش اصلی را در پیروزی حزب دموکرات و انتخاب آقای اوباما ایفا کرد .


     

    ادامه نوشته

    نگاهی به سیاست

    نگاهی به سیاست

    یکشنبه  ۱۴ بهمن ۱۳۸۶         ۳ فوریه  ۲۰۰۸

    • از قرار معلوم اکثریت مردم و سیاستمداران کشورهای غربی  آقای احمدی نژاد رئیس جمهور ایران  را تندرو و ستیزه جو میدانند .
    • محمد رضا شاه پهلوی نه تندرو بود و نه ستیزه جو .
    • کشورهای متمدن موسوم به جوامع دموکرات  به واسطه منافع کوتاه مدت خود او را تحمل نکردند وحتی آمریکا به دوست دیرین خود فرصتی  برای معالجه بیماری سرطانش  نداد و اخراجش کرد .   سرانجام انور سادات مصری جائی برای مردن به او داد .
    • آیا کسانی که با دوستان خود چنین میکنند شایسته دشمنانی همچون آقای احمدی نژاد نیستند ؟ 

    دورفلکی یکسره بر منهج عدلست              خوش باش که ظالم نبرد راه به مقصود

                                                                                                                            حافظ                            

    رشید دمهری