ترور خانم بینظیر بوتو و دنیای امروز
ترور خانم بینظیر بوتو و جهانی شدن
دو شنبه ۱۰ دی ماه ۱۳۸۶ ۳۱ دسامبر ۲۰۰۷
به لحاظ احساس شخصی از این ترور بسیار متأسف شدم به ویژه که خانم بوتو و پدرش آقای ذولفقار علی بوتو از خصائل انسانی بسیار برجسته ای برخوردار بودند . شخصیت هائی اینچنین وفادار به کشور و مردم ، محکم و شجاع و در عین حال معتدل و واقعگرا هر روز و در هرکجائی پیدا نمیشوند . ملتها باید مراحلی بس دردناک را پشت سر بگذارند تا شایسته چنین رهبرانی شوند . با این وجود تحلیل رویدادها وقتی ارزشمند است که شخص بتواند سوای دلبستگی شخصی نظری ارائه دهد .
پی بردن به رمز و رازتحولات هر کشوری فقط با بررسی عوامل داخلی چیز معتبری بدست نمیدهد ، زیرا کشور یا دولت مستقلی در واقع وجود ندارد . آنچه وجود دارد و به چشم نمیاید ولی اثر انگشت آنرا میتوان درهر تحول مهمی در هر نقطه ای از جهان مشاهده کرد ، حکومتی یا قدرتی جهانی است که ته به امروز اقتدار خود را حفظ کرده است .این حکومت یا کشورهای جهان را همچنان مستعمره خود میداند و یا اینکه تصور میکند هدایت ورهبری او برای جوامع امروز مفیدتر و سازنده تر است تا اینکه هر کشوری به حال خود رها شود تا هر ساز ناسازی بخواهد بنوازد و یا همه اینها به کنار منافعی در ادامه رشد کنونی اقتصاد جهانی دارد که ضرورت حفظ اقتدارش بر جهان و به هر قیمتی را توجیه میکند . این حکومت جهانی نام و نشانی ندارد . اگر نام و نشانی ندارد چگونه میتوان گفت که وجود دارد ؟ منطق و منبع اطلاعات من بطور خلاصه اینگونه است :
هر گاه بین اجزای پدیده ای هماهنگی ، تناسب ، و همسوئی وجود داشته باشد بهترین دلیل است که نیروئی هماهنگ کننده و مسلط در آن حضور دارد . هماهنگی و همسوئی بین دولتهای کشورهای پیشرفته و سازمان ملل متحد و تشکیلات نظامی و بانکهای مرکزی آنها و انواع سازمانهای حقوق بشر مورد پشتیبان آنها و سازمان های کمک رسان و خیریه که بودجه اش را تأمین میکنند و گرایش کم یا بیش همسوی رسانه های بزرگ جهانی چنین هماهنگی و نقشه مشترکی را نشان نمیدهد ؟ پاسخ من مثبت است .
البته حکومت کنونی جهانی هم مانند مانند هر پدیده ای جناح های چپ و راست ، پیش رو و پس رو خاص خودش را دارد . آیا نمیتوان آثار این جناح بندی ها را به عنوان مثال در تفاوت حزب دموکرات و جمهوریخواه آمریکا و یا حزب کارگر و محافظه کار انگلستان و انواع احزاب چپ و راست و یا سوسیالیست ودموکرات کشورهای اروپائی مشاهده کرد ؟ اینها تقریبأ به نوبت حکومت نکرده اند ؟ و یک سیاست واحدی در امور سیاسی و اقتصادی و نظامی جهان را بنا به سلیقه خود و جو روز پیش نبرده اند ؟ در رسانه های اینترنتی از نامهائی با عناوین
bilderberg ، The committe of 300 و the club of rome ، به عنوان مرکز این حکومت جهانی نام برده میشود که من اطلاع کافی از آنها ندارم و احتمال میدهم اینها شاخه ها ویا مراکز مطالعاتی و مشورتی آقایان باشند .قاعدتأ باید در رأس و یا در پشت و پسله این حکومت جهانی بزرگترین بانکها و شرکتهای جهانی قرار داشته باشند . خوشبختانه این حکومت جهانی همه کشورها را به یک چشم مینگرد . از ایالات متحده آمریکا هم همانقدربهره کشی میکند و به کاری وادارش میکند که فلان کشور آفریقائی منتها هرکدام بنابر وسع و شرایطشان
.در رابطه با کشورهای موسوم به جهان سوم به ندرت دولتی ، حزبی ، انقلابی و یا کودتائی که از حمایت و هدایت دولت جهانی به نوعی برخوردار نبوده پا گرفته و یا توانسته دوام بیاورد . عمومأ یا تحت انقیاد جناح اروپائی یا انگلیسی یا آمریکائی و یاهردو یا هر سه جناح آن دولت جهانی بوده . این بیان به مفهوم ناچیز شمردن توان نیروهای داخلی کشورها نمیباشد ولی تابحال و در واقع به واسطه توان کاملأ برتر علمی ، تکنولوژیکی ، نظامی ، پولی ، و اطلاعاتی قدرت برتر جهانی ، عوامل داخلی کشورها تحت کنترل بوده اند .
گرفتاری و دل نگرانی حاکمان جهان سوم این است که طرف معامله به آنها وفا نمیکند . ارباب بنا به اقتضای خودش و شرایط محلی هزار جور بازی در میاورد . این دولتها و رهبران حالا چه به میل خود و چه به لحاظ شرایط روز و اجبار به همکاری یا زد وبند با قدرت مسلط جهانی توسل میجویند بهتر است بدانند ( که اغلب نمیدانند ) ارباب یک روزی وبه مناسبتی به زمینشان میکوبد یا زیر پایشان را خالی میکند و یا برایشان شریک و رقیب میتراشد .
یک روز القاعده و طالبان را مورد همه گونه حمایت قرار میدهد و روز دیگر دشمن خونی و استراتژیک میخواند وبا همه قوا به آنها حمله ور میشود . همان دولت فخیمه کمک کرد که صدام حسین روی کار بیاید و مدتها حمایتش کرد و از اعمال آنچنانیش چشم پوشی کرد و وقتی صدام خواست حیثیت و میهن پرستی خود را حفظ کند او را از صحنه روزگار محو کرد
.و در پاکستان که یکی از نقاط مهم و مورد توجه همگان است ، آمریکا یعنی بازوی اصلی حکومت جهانی نقش اول را ایفا میکند
.
خانواده بینظیر
ذولفقار علی بوتودر دهه ۱۹۷۰ مدتی وزیر خارجه و نخستوزیر بود ، و بعد از محمد علی جناح بنیانگذار پاکستان به عنوان اولین رئیس جمهور غیر نظامی پاکستان انتخاب شد . او فارسی را میدانست و به اشعار حافظ و مولوی علاقه مند بوده وهمسری ایرانی و فرهنگ دوست به نام نصرت بیگم داشته است .
در آن زمان رقابت بین دو ابرقدرت آمریکا و شوروی شدت داشت و ذولفقار علی بوتو حاضر نشد مطابق میل آمریکا عمل کند و تلاش داشت استقلال کشورش را حفظ کند .
در ۱۹۹۷ نظامیان به رهبری ژنرال ضیاالحق کودتا کردند و اولین جمهوری اسلامی را در دنیا افتتاح کردند . ذولفقار علی را به زاندان انداخته و بعد از دو سال که دوست و حامیش شاه ایران هم سرنگون شد او را به دار کشیدند . و در همان زمان بینظیر که بعد از اتمام تحصیلات از دانشگاههای هاروارد و اکسفورد به پاکستان برگشته بود به مدت پنج سال به زندان انداختند .
و هنگامی که دیگر با ضیاالحق کاری نداشتند هواپیمایش را منفجرکردند .
و اما در زمان نخست وزیری خانم بینظیر بوتو نوشته یک نظر دهنده در سایتی را انتخاب کردم که بسیار گویا میباشد :
هفت – هشت سال پيش، يكي دوسال بعد از كودتاي مشرف در پاكستان، بي نظير بوتو به لوموند گفته بود: "فکر روی کار آوردن طالبان از انگلیس ها بود، مدیریت آنرا امریکایی ها کردند، هزینۀ آنرا سعودی ها پرداختند و من اسباب آنرا فراهم کردم و طرح را اجرا کردم." طرح مربوط به زماني ست كه او نخست وزير پاكستان بود (1993تا 1996). در سال 1996 از صدارت برکنار شد و در سال 1999از سوی حکومت ژنرال پرویز مشرف متهم به فساد مالی گردید. هشت سال به تبعيد رفت. شش ماه پيش مشرف به طور غیر منتظره وارد عربستان شد و با بی نظیر بوتو ملاقات كرد. سه ماه بعد بي نظير به پاكستان برگشت تا در انتخابات شركت كند و به قدرت برسد و گفت كه مي خواهد بساط طالبان را برچيند. در خبرها آمده است كه القاعده، متحد طالبان مسئوليت ترور او را بر عهده گرفتنه اند. دنياي اخبار و وقايع چه قدر عجيب و غريب است. بي نظير بوتو با حمايت آمريكا طالبان را ساخت تا آمريكا از طريق پاكستان به منابع و اراضي افغانستان دست پيدا كند. بي نظير بوتو با حمايت آمريكا به پاكستان برگشت تا ريشه ي طالبان و القاعده و افراطي گري را بخشكاند. مشرف بوتو را وادار به تبعيد مي كند. هشت سال بعد مشرف در امارات با بوتو ملاقات مي كند و در مورد پرونده ي فساد مالي با او به توافق مي رسد و زمينه ي بازگشت بوتو به پاكستان فراهم مي شود. القاعده و طالبان، كه بي نظير بوتو آنها را ساخته بود، او را مي كشند. خيلي پيچيده است. آدم كه فكر مي كند سرسام مي گيرد. ياد روزي افتادم كه احمد شاه مسعود را كشتند و دو روز بعد ساختمانهاي دوقلوي برج جهاني در نيويورك فرو ريخت و يكماه بعد آمريكا به افغانستان حمله كرد و در آنجا مستقر شد.
این جهان جنگ است چون کل بنگری ذره ذره همچو دین با کافری
آن یکی ذره همی پرّد به چپ وانیکی سوی یمین اندر طلب
صلح اضداد است عمر این جهان جنگ اضداد است عمر جاودان
مولوی
مورد برجسته دیگر : گاندی ها
در هندوستان مهاتما گاندی را در ۱۹۴۸ توسط یکنفرسیک ترور شد . خانم ایندیرا گاندی که همسرش از ایرانیان زرتشتی به نام فیروز گاندی بوده در سال ۱۹۸۴ توسط دونفر سیک که از محافظانش بودند ترور شد . راجیو گاندی پسر خانم ایندیرا گاندی که به نخست وزیری هند انتخاب شده بود در ۱۹۹۱ با انفجار انتحاری کشته شد .
سومین مورد معنادار : ترور کندی ها در امریکا
اگر وقت اجازه داد این نوشته در آینده تکمیل خواهد شد .
رشید دمهری
Rashid demehri