یارانه بخشی از سیستم یک اقتصاد دولتی است و بر خلاف ظاهر مردم پسندش نه در خدمت مردم است و نه کشور . یارانه دادن نه از زمان استقرار جمهوری اسلامی ایران بلکه از اوائل دهه  1350  که قیمت جهانی نفت از حدود 3 دلار به هر بشکه 12 دلار افزایش یافت آغاز شد . یارانه در عمل چیزی نیست جز گرفتن بخشی از در آمد طبقات پائین جامعه و دادن به اقشار مرفه و بالا .  به عنوان نمونه بنزین را دولت بخرد 700 تومان و بفروشد 100 تومان . تفاوت 600 تومان از کجا  تآمین شود ؟ از بودجه دولت . بودجه دولت  یعنی طلب مساوی 70 ملیون ایرانی . درعمل چه میشود ؟  به عنوان مثال وقتی متوسط مصرف بنزین هفتاد در صد مردم کشور فرضآ 5 لیتر در روز باشد و متوسط مصرف بخشهای مرفه جامعه به فرض 15 لیتر  این یعنی اکثریت مردم  بخش عمده پول بنزین پر مصرف ها را بدهند . گاز ، گازوئیل ، آب ، برق و بقیه هم همین حکایت را دارد .  به واقع در نظام  یارانه ای  اکثریت مردم بیش از آنچه میگیرند از دست میدهند  و کشور هم توسعه و پیشرفت را . عوارض اجتماعی ، رفتاری و روانی آن هم بی شمار است . اسراف  بی پروای یک طرف و تنگدستی عاجز کننده طرف دیگر . بی انگیزه کردن نو آوری و کاربرد تکنیک های مدرن  و  بهره وری در صنایع کشور به طور کلی .  از دست رفتن ذخیره ارزی  . افزایش سرسام آور ضایعات .  به هدر رفتن منابع  .  ترافیک و آلودگی هوا در حد فلج کننده   .  دو قطبی شدن بی حساب کتاب جامعه .  پایداری بیشتر اقتصاد ناکارامد دولتی و اعتیاد و احتیاج  روز افزون مردم  به آن  . عادت کردن عموم مردم به حیف ومیل و ریخت وپاش .  و سر انجام هر نوع پول باد آورده نهایتآ هم گیرنده و هم دهنده را به فرجامی دردناک و کشور را به ضعف و وابستگی بیشتر به بیگانگان میکشاند .  بود یا نبود یارانه همه درد این کشور نیست . ضعف های بزرگتری در جامعه ما وجود دارد که این ماجرای یارانه یکی از محصولات آن است . در این میان درد یارانه به جائی رسیده که اگر دیر یا زود  درمان اساسی نشود پیامد های به مراتب خسارت بارتری برای ایران خواهد داشت .  راه فراری برای این جراحی و بسیاری جراحی های دیگر وجود ندارد .

رشید دمهری